دشمن ترینِ سخنان نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، آن است که چون کسی به دیگری بگوید : «از خدا بترس»، آن شخص پاسخ دهد : «تو خودت را بپای» [و پندش را گوشنکند] . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مختصری از تاریخ طب در اعراب قبل از اسلام - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • - پزشکى و عرب پیش از اسلام

    پیش از شروع بحث ، باید اشاره کنیم که ما به عمد در این بخش با تفصیل بیشترى بحث نموده ایم تا وضعیت حاکم در منطقه ظهور دین اسلام آشکار گردد؛ دینى که -چنانکه خواهیم دید بزرگترین انقلاب فرهنگى و انسانى که تاریخ به یاد دارد و جهان پزشکى در سایه آن به پیشرفتى شگفت انگیز و افسانه اى دست یافت ، به راه انداخت .

    ((وجدى )) در باره علم پزشکى در عرب گوید: ((این دانش ، از یونان و هند اقتباس شده و قوم عرب جز آنچه متعلق به ترکیبات داروئى است ، چیزى بر آن نیفزود)).

    اگر مراد ((وجدى )) از سخن فوق ، پزشکى عرب در دوره پیش از اسلام باشد، شاید بتوان آن را سخن وجیه دانست - اگر چه ترجیح مى دهیم پزشکى عرب پیش از اسلام را تنها نتیجه تجارب محدود شخصى ، یا مأ خوذ از پزشکان جندى شاپور و یا هر یک از ممالک همسایه دیگر فرض نماییم - ولى اگر مراد وى پزشکى پس از ظهور اسلام است ، بى شک این سخنى است نادرست ، چنانکه در آینده خواهیم دید. البته این که مراد او وجه دوّم است با این سخن او تاءیید مى شود: ((این دانش ، پیش از اسلام به واسطه سوریان بدانان منتقل شده بود)).

    بنابر این ، ظاهراً ((وجدى )) تحت تأ ثیر گزافه گوییهاى مستشرقین بوده که همواره برآنند تا نقش ملتهاى پیش از اسلام را بزرگ و پر اهمیت جلوه دهند تا به هدف تحقیر عظمت نهضت اسلامى در ابعاد مختلف ، دست یابند و البته این عمل نیز براى اهداف حقیر دیگرى است که بر کسى پوشیده نیست .

    به هر حال ، مطالعه علوم و معارف پزشکى نهضت اسلامى ، بهترین دلیل بر نادرستى این ادعاست . و بزودى اشاراتى بر این حقیقت خواهیم کرد .

    ((دکتر فیلیپ حتى )) مى گوید: ((پزشکى علمى عرب ، از پزشکى سورى فارسى نشأ ت گرفته که آن هم به نوبه خود بر پایه پزشکى یونانى مبتنى است . و پیشتر اشاره کردیم که پزشکى یونانى خود از طب سنتى معمول در میان مردم - که در خاورمیانه معروف بوده - و خصوصاً پزشکى مصرى بسیار استفاده برده است )).

    ولى آنچه ما اندکى پیش از این ذکر نمودیم در این زمینه دقیقتر است ؛ زیرا دانش طب میان همه ملتها، با سطوحى مختلف و دگرگون ، موجود بوده است . جندى شاپور موفق گشت تا بخش اعظم نتایج حاصل از تجربه هاى ملل سابق را در خود جاى دهد. سپس ماحصل آن را به ملل دیگر که بدان نیازمند بودند، صادر کرد . البته قوم عرب ، از ملتهایى دیگر نیز - چون سوریان و جز آن که در اطراف آنان بودند - در این زمینه اخذ نموده ، آن را به دانستنیهاى پزشکى اى که از کلدانیان و دیگران آموخته ، یا نتیجه تجربه خود آنان بود - اگر چه بسیار اندک مى نمود - اضافه کردند .

    انتقال پزشکى به دانشگاه جندى شاپور، از طریق رومیان بوده که معارف خویش را ازیونانیان اخذکرده بودندواین علم رایونانیان ،ازمدرسه اسکندریه به رومیان منتقل کردند.

    پزشکى جاهلى 

    گویند: معالجات ودرمانهاى دوره جاهلیت ، تنها براستفاده ازبعضى گیاهان و عسل و یا بعضى مواد دیگر مبتنى بوده است . بعضى داروها را مى نوشیدند و از بعضى به صورت استعمال خارجى بهره مى بردند. همچنین ازحجامت ورگ زنى وداغ وقطع اعضابا چاقوى داغ شده درآتش نیز استفاده مى کردند. البته این افزون بر درمانهایى بوده که با دعا و ورد و جادو به انجام مى رسانیدند و به وسیله آنها جن و ارواح خبیثه را دور مى ساختند.

    و بعضى دیگر گویند : ((آنان زخمهاى متعفن و دملهاى خود را با موادى ضد عفونى مى کرده و بیماریهاى مُسرى را با سنگ بهداشتى و مجروحان را با بستن و باندپیچى کردن ، معالجه مى نموده اند)).

    دکتر ((جواد على )) مى گوید: ((وهمچنین عرب جاهلى روش از میان بردن و پوشانیدن بعضى عیوب و یا صدماتى را که به وسیله وسایل صنعتى بر بدن وارد مى شد، آموخته بودند . دندان را به واسطه تکه اى طلا در جاى خود محکم مى کردند و این کار را به این وسیله انجام مى دادند که با طلا، سیمى ساخته و دندانها را به یکدیگر مرتبط مى ساختند و یا قطعه اى طلا به جاى دندان افتاده ، مى کاشتند. و آنان براى کسانى که بینى شان قطع شده بود، بینى اى از طلا مى ساختند - چنانکه از عرفجة بن اسعدنقل است که بینى اى از طلا براى خود ساخت  - بینى او در جنگ طلاب در زمان جاهلیت قطع شده بود)).

    شاید بتوان گفت که قضیه یاد شده ، از حقایق تاریخى مسلّم است ، چنانکه این حقیقت با مراجعه به کتابهاى روایى و تاریخى ، آشکار مى گردد. اگر چه بعضى اصلاً به ربط میان این ماجرا و پزشکى معتقد نیستند، بلکه آن را مربوط به فن طلاسازى مى دانند، ولى به هر حال این ماجرا حاکى از توجه و پیشرفت مردم آن دوران است که به چنین فکرى افتادند تا این عیوب را بپوشانند و یا محو سازند .

    عرب جاهلى ، با دامپزشکى نیز آشنا بودند . حیوانات را به وسیله داغ کردن با آتش و شتر را چون به نوعى زخم دچار مى شد، با شکافتن کوهانش معالجه مى کردند. و چنانکه گفته اند، ((عاص بن وائل )) دامپزشک بوده است . آنان رحم مادیان و یا شتر ماده را از نطفه پاک مى کردند و جنین را از شکم اسب یا شتر خارج مى ساختند و از این کار با کلمه ((مسى )) تعبیر مى نمودند.

    بیماریهایى که آنان مى شناختند و گیاهانى که به کار مى بردند، بسیار فراوان است و ما در اینجا در صدد نام بردن و شمارش آنها نیستیم .

    ((اسعد على )) در کتابش ((المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام )) دسته اى از این بیماریها و نیز روش درمان آنها را ذکر کرده است طالبین به این کتاب مراجعه کنند.

    مناسب ذکر است که روش مذکور، طبابت در شهرها بود اما صحرانشینان از بزرگان و پیره زنها در امر طبابت پیروى مى کردند.

    مقام و منزلت پزشکى در دوره جاهلیت 

    از ((ابوحاتم )) نقل است که گفته : ((زهیر بن جناب را ده خصلت بود که در غیر او از معاصرانش نبود : او آقا، شریف ، خطیب و شاعر قومش و فرستاده آنان به سوى پادشاهان و طبیبشان بود - و البته طبابت در نزد آنان شریف بود - و حازى (یعنى کاهن ) آنان و دلاورشان بود و او را در میانشان خانه و منزلى بود و بدو اعتقاد داشتند)).

    پزشکان عرب در عهد جاهلیت 

    پیش ازظهوراسلام ، عرب راعلاقه ومیلى به سوى دانش پزشکى نبود، ازاین رو، آنان داراى فرهنگ پزشکى اى که قابل ذکر باشد، نبودند . البته چند پزشکى در میان آنان به چشم مى خورد، ولى همانان نیز چندان نبوغ چشمگیرى نداشتند. همچنین ابداع و نوآورى اى نیز که در این مجال بتوان نامى از آن برد، از آنان نقل نگشته است . اسامى تعدادى ازاین پزشکان که تادوره پس ازظهوراسلام همچنان زنده بوده اندازقرارذیل است :

    1 - ((ابن حذیم )) .

    از قبیله ((تیم الرباب )). بعضى گمان کرده اند که او برترین پزشک عرب بوده تا جایى که در ضرب المثلى گویند: ((أ طب فى الکى من ابن حذیم )).

    چنانکه مشهود است ، این جمله گواه است بر اینکه وى بیش از آنکه در استفاده از درمانهاى دیگرى که معروف بوده است ، شهرت داشته باشد، به روش درمانى داغ کردن (الکى ) نیز شهرت داشته است . البته شواهدى که بر مهارت او در سایر رشته ها و فنون طب دلالت کند، در دست نیست .

    2 - ((حارث بن کلدة بن عمرو بن علاج )) .

    ابو عمر گوید : وى در ابتداى ظهور اسلام وفات یافت و اسلام آوردنش صحیح نیست . علم پزشکى را از مردى جندى شاپورى بیاموخت . و گویند که او سعد بن ابى وقاص را به امر پیامبر(صلى الله علیه و آله ) درمان کرد و یا اینکه سعد پس از آنکه پیامبر امر فرمود که نزد حارث رود، خود بدو مراجعه نمود.

    و بعضى گویند : پیامبر، هر آن کس را که بیمار مى شد، امر مى فرمود که نزد وى رود و از او در باره بیمارى خویش ‍ بپرسد.

    بدو نسبت داده اند که مکاتبه اى درباره علم پزشکى با ((کسرى )) داشته است و شاید حارث ، همان کسى است که ((ابن ابى اصیبعه )) و ((ابن عبد ربه )) و دیگران از او یاد کرده اند.

    3 - ((نضر بن حارث بن کلدة بن عبدالمناف بن عبدالدار)) .

    گویند : وى به شهرهاى مختلف سفر کرده و دانشمندانى را ملاقات نموده است و بعضى ذکر کرده اند که او در علم طب داراى دانش و معرفتى بوده است .

    4 - ((ابن ابى رمثه )) .

    گوید : وى پزشکى بوده در عهد رسول خدا(صلى الله علیه و آله ) که به عمل جراحى دست زده و به فن جراحى پرداخته است .

    5 - ((شمردل بن قباب )) .

    اهل نجران گوید : وى به دست پیامبر (صلى الله علیه و آله ) مسلمان گشت و سخنانى از او با پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نقل شده است که در باره پى گیرى طبابت مى باشد .

    6 - ((ضماد بن ثعلبه )) .

    وى - چنانکه گفته اند - در عهد جاهلیت ، با پیامبر(صلى الله علیه و آله ) دوست بوده است . او به پزشکى مشغول و در جستجوى علم بوده و بیماریهاى مربوط به ((نفخ )) را معالجه مى کرده است .

    7 - ((زهیر بن جناب )) .

    وى طبیب قوم خویش بوده که پیش از این ذکرش گذشت .

    8 - ((وثمة )) .

    او یکى از افراد قبیله ((أ نمار)) است که در زمان رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) به پزشکى مشغول بوده است .

    9 - ((عبادیون )) .

    نیز معروف به پزشکى بوده اند . و شاید - چنانکه گفته اند - این به دلیل وجود عاملى بوده که آنان را یارى مى کرده است .

    زنان و پزشکى 

    گویند بعضى زنان که به درک اسلام نایل گشتند، به مداواى مجروحان و پرستارى بیماران مى پرداخته اند. ولى به اعتقاد ما عملى که آنان انجام مى داده اند، به پرستارى نزدیکتر بوده است تا به پزشکى .

    منبع:آداب پزشکی در اسلام اثر استاد جعفر مرتضی عاملی 



    جواد صادقی نسب ::: دوشنبه 87/3/6::: ساعت 6:14 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 35
    بازدید دیروز: 9
    کل بازدید :371232

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    Image and video hosting by TinyPic
    >>لوگوی وبلاگ من<<
    مختصری از تاریخ طب در اعراب قبل از اسلام - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام

    >>لینک دوستان<<


    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<