سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادری با بدکاران، از بزرگ ترین حماقت هاست. [امام علی علیه السلام]
علم طب وبیمارستانهای اسلامی - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • علم طب و بیمارستانهای اسلامی

    منابع مقاله:

    کارنامه اسلام، زرین کوب ؛


    وقتی طب از دست‏سریانی‏ها به دست مسلمین افتاد تحقیق و مطالعه در آن‏جنبه جدی‏تر و دقیقتر گرفت.بجای رساله‏های کوتاه علمی که معمول‏سریانیها بود،دائرة المعارفهای جامع طبی بوسیله مسلمین تالیف شد.

    تحقیقات تجربی و مطالعات بالینی هم البته از نظر دور نماند.مخصوصا دربیماریهای منطقه‏یی و محلی تحقیقات مسلمین-و علماء قلمرو اسلام‏اهمیت‏یافت.در واقع،تحقیقات علماء یهود و نصاری و حتی صابئین هم‏که در دار الاسلام انجام می‏یافت‏به تشویق و هدایت مسلمین بود.

    قدیمترین رساله‏یی که در باب چشم پزشکی هم اکنون در دست است‏رساله‏یی است از آن حنین بن اسحق.کثرت و شیوع انواع بیماریهای چشم‏در مناطق واقع در قلمرو اسلام البته سبب عمده بود در جلب توجه اطباءاسلام به چشم پزشکی و علوم وابسته بدان.در باب تاریخ چشم پزشکی‏مسلمین هیرشبرگ آلمانی (1) رساله جامعی دارد که حاکی است از اهمیت‏کارهای مسلمین درین باب.یک چشم پزشک جراح در عهد ملکشاه‏سلجوقی شهرت یافت‏به نام ابو روح محمد بن منصور که‏«زرین دست‏»خوانده می‏شد و کتاب فارسی او نور العیون کتابی جامع و قابل توجه بود درین رشته از طب (2). چشم پزشکان اسلام در جراحی چشم‏پیشرفتهایی قابل توجه پیدا کردند.در بین آنها کسانی بودند که آب آوردگی‏چشم مردی را هم که یک چشم بیشتر نداشت‏با اطمینان تمام عمل‏می‏کردند.در سایر رشته‏های طب هم مسلمین کارهای ابتکاری انجام‏داده‏اند.قدیمترین ملاحظات بالینی برای تشخیص و بیان تفاوت بین‏آبله و سرخک( الجدری و الحصبه) رساله‏یی است که محمد بن زکریای‏رازی درین باب نوشته است.پیش از وی هیچ طبیبی-یونانی یااسلامی-به این نکته‏ها Rhazes خوانده می‏شود-طبیب و حکیم ایرانی است که در طب وکیمیا هر دو برنخورده بود.رازی-که نزد اروپائیها دست داشته است و اخبار و آثار او حاکی است از علاقه به‏معرفت تجربی.می‏گویند وقتی خواست در بغداد بیمارستان بسازدقطعه‏های گوشت در محله‏های مختلف شهر آویخت و جایی که کمتر درگوشت آثار عفونت پدید آمده بود آنجا بیمارستان ساخت. (3) کتاب حاوی اوبزرگترین و جامعترین کتابی است که در قدیم یک طبیب توانسته است‏بوجودبیاورد و در واقع یک دائرة المعارف بزرگ طبی است‏شامل اقوال وتحقیقات اطباء یونانی،سریانی،ایرانی،هندی و عرب،بعلاوه تجارب‏شخصی در باب بیماریهای مختلف.ترجمه لاتین آن جزو کتب درسی‏طب بوده است و کثرت چاپهای آن حاکی است از تداول و نفوذ کتاب.

    یک دائرة المعارف طبی دیگر که بوسیله مسلمین تالیف شد عبارت بود ازکامل الصناعه مجوسی-علی بن عباس اهوازی-که طب ملکی هم‏خوانده می‏شود-به نام ملک دیلمی عضد الدوله.اثر مجوسی که درقرون وسطی وی را Haly Abbas می‏خوانده‏اند در اروپا شهرت‏بسیار یافت و نزدیک پنج قرن مرجع مهم طب بود در مدارس اروپا.

    تاثیر مجوسی در پیشرفت طب قابل ملاحظه بود و توضیحی که از سیستم‏عروق شعریه کرده بود از جهت تاریخ علم، اهمیت‏بسیار دارد.اما عظیمترین اثر علمی در طب اسلامی قانون ابن سینا بود که نیز دائرة المعارف‏طبی است و نویسنده در آن اقوال اطباء یونانی،هندی،و ایرانی را درانواع معالجات و در مسائل مربوط به تدبیر الماکول بیان می‏داردچنانکه از تجارب شخصی هم مواد بسیار به آن مجموعه می‏افزاید و بساکه اقوال یونانیها را نقد می‏کند و مخصوصا از خود بعضی معالجات‏خاص درباره امراض بیان می‏کند که حتی امروز نیز جالب است (4) ترجمه لاتینی آن نیز در اروپا مکرر چاپ شده و آنجا در مدتی مدیدتر وطولانیتر از هر کتاب دیگر بمنزله انجیل مقدسی برای اطباء تلقی شد-چنانکه در قرن شانزدهم بیش از بیست چاپ از آن وجود داشت.

    اطبای اسلامی اندلس هم در پیشرفت طب سهم بزرگی داشته‏اند.

    ابن رشد حکیم معروف بود که نشان داد یک تن دو بار آبله نمی‏گیرد.چنانکه‏ابن الخطیب اندلسی(متوفی‏776)مشهور به لسان الدین که مخصوصانزد مسلمین به عنوان ادیب و شاعر و مورخ شهرت دارد و در تاریخ‏غرناطه و احوال امراء و ادباء اندلس تالیفاتش مشهورست و در طب‏نیز تبحر داشت،در دوره طاعونی که اروپا و آسیا معروض این مرگ‏سیاه (BlackDeath) موحش شده بود در رساله طاعون خویش نشان‏داد (5) که این بیماری واگیرست و در اثبات سرایت آن برای اقناع‏مخالفان نوشت‏ساری بودن این بیماری ازینجا معلوم می‏شود که هر کس‏درین ماجرا با بیمار ارتباط می‏یابد بدان دچار می‏شود و هر کس با اوتماس ندارد مصون می‏ماند چنانکه نیز از راه لباس،ظرف،گوشواره هم‏بیماری از یکی به دیگری منتقل می‏شود.ابن النفیس دمشقی(متوفی‏687)که او را ابن ابی الحزم نیز می‏خوانند حرکت‏خون را در ریه بیان‏کرد و بدینگونه قرنها قبل از سروتیوس اسپانیائی که او را کاشف واقعی‏دوران دم می‏دانند وی به این نکته پی برد.در جراحی نیز کارهای‏مسلمین جالب بود و تا حدی ابتکاری.ابو القاسم الزهراوی که در قرون وسطی نزد اروپائیها Albucacis خوانده می‏شد چندین اسباب‏مهم در جراحی توصیف یا اختراع کرد که شرح آنها در کتاب التصریف‏وی آمده است.در قرن دوازدهم میلادی،طرز جراحی مسلمین بقدری‏نسبت‏بشیوه کار رایج در نزد فرنگی‏ها کامل بوده است که اطباء عرب‏چنانکه اسامة بن منقذ یک جا از قول یک طبیب مسیحی عرب نقل می‏کند (6) شیوه جراحی آنها را نوعی قصابی وحشیانه تلقی می‏کردند.

    مسلمین در بعضی رشته‏های طب تحقیقاتی کردند که بی‏سابقه‏بود چنانکه درباره جذام ظاهرا اولین تحقیقات بوسیله آنها شد،فرق بین‏آبله و سرخک را اول بار آنها ملتفت‏شدند،درباره مامائی و قابلگی‏خیلی بیش از یونانیها مطالعه کردند. همچنین در استعمال بعضی ادویه،و پاره‏یی وسائل معالجه سابقه آنها محقق است.پزشکان اسلامی در معالجه‏بسیاری بیماریها بر لزوم استفاده از طبیعت مریض،مخصوصا تاکیدمی‏کردند.در ترکیب ادویه،درست کردن شربتها،مرهمها، مشمعهاو معجونها مهارت کم نظیر نشان داده‏اند.بعضی معالجات آنها درامراض جسمانی یا روحی ابتکاری بود.ابن سینا در معالجه یک‏بیمار که به نوعی شخصیت مضاعف مبتلا بود و خود را گاو می‏پنداشت‏طریقه‏یی جالب بکار برد که در چهار مقاله آمده است.ابو البرکات بغدادی‏مالیخولیای بیماری را که تصور می‏کرد خمره‏یی بر روی سر دارد،با لطف‏و ظرافت طوری علاج نمود که بیمار یقین کرد خمره‏یی را که روی سرداشت طبیب شکست.ابن زهر اندلسی یبوست مزاج را به وسیله انگوری‏معالجه می‏کرد که تاک آن را با آبی که دارای دوای مسهل بود آبیاری‏کرده بود.در باب خرد کردن سنگ مثانه ابو القاسم الزهراوی شیوه‏خاصی داشت.در جراحی نیز پزشکان اسلامی از اهمیت دوای بیحسی‏واقف بودند و در عملهای دردناک اول بیمار را با بذر البنج‏بیحس‏می‏نمودند و بعد از آن به عمل کردن وی مبادرت می‏کردند.بسیاری از اطباء اسلامی به تجارب شخصی اهمیت‏بسیار می‏دادند.علاقه رازی به ضبطمشاهدات بالینی حاجت‏بتذکار ندارد.وی به استناد همین تجارب شخصی‏مکرر با متقدمان به مخالفت‏برخاسته است.تجارب شخصی ابن سینا هم‏در قانون مکرر ذکر شده است.یوحنا بن ماسویه و هبة الله بن سعید که‏تربیت‏یافتگان طب اسلامی بوده‏اند بارها تاکید کرده‏اند که‏آنچه با تجربه منطبق نباشد معقول نیست.طب اروپا،دین زیادی‏به طب اسلامی دارد.حتی مدتها بعد از شروع رنساس هم اروپااز Frankfurt am Oder قانون ابن سینا و قسمتی از طب اسلامی استفاده می‏کرد.در سال 1588 در شهر فرانکفورت کتاب المنصوری رازی جزوبرنامه رسمی مدارس طب بود.در قرن هفدهم در فرانسه و آلمان هنوزاطبائی بودند که کارشان بر اساس طب عربی بود-یعنی اسلامی.درچشم پزشکی ترجمه تذکرة الکحالین علی بن عیسی بغدادی و بعضی دیگراز کحالان اسلامی هنوز تا اواسط قرن هجدهم در انگلستان مقبول بشمارمی‏آمد.بعضی انواع آب آوردگی چشم را در انگلستان تا 1780 و درآلمان حتی تا 1820 هنوز از روی شیوه جراحان اسلامی عمل می‏کردند (7) شاید امروز بعضی چنان پندارند که نظریه‏«بهداشت‏به وسیله ورزش‏»یک‏تئوری جدیدست در صورتیکه ابن سینا در کلیات قانون درین باب با دقت‏و تفصیل تمام سخن گفته است.به عقیده وی ورزش چنانچه مطابق‏دستور و در موقع خود انجام شود ممکن است جای علاج را بگیرد.

    ابن سینا انواع ورزشها را از شدید و خفیف شرح می‏دهد و توصیه می‏کندکه ورزش گونه‏گون باشد و در آن نباید دایم به یک نوع خاص اکتفاکرد.بعلاوه هر نوع مزاج و هر درجه از صحت نیز مقتضی ورزش خاصی‏است که برای نوع و درجه دیگر مناسب نیست.

    درست است که احترام شخص میت-در اسلام و همچنین در آئین مسیح-تشریح و قطع عضو وی را تجویز نمی‏کنند اما گهگاه بعضی‏امکانات اتفاقی و غیر مترقبه مطالعه در اندامها و استخوانها را برای‏آنها تسهیل می‏کرده.فی المثل یک جا توده‏های کثیر استخوان که درمحلی در بیرون یک شهر پیدا می‏شده است‏برای یک طبیب فرصتی‏پیش می‏آورده ست‏برای بررسی در استخوان بندیها.بهمین سبب،باوجود موانع،آشنایی مسلمین با دقایق تشریح-در حدود امکانات‏آنها-بهر حال از حدود معلومات جالینوس و یونانیان بالاتر بود و ازجمله آنچه در طب منصوری رازی،قانون ابن سینا،و کتاب الملکی علی بن‏عباس آمده است دارای تفصیل و تحلیل قابل ملاحظه‏یی است.تشریح‏مسلمین،تا حدی مثل قدما،جنبه غائیت دارد.

    با اینهمه،مشکلی را که منع تشریح انسانی برای پیشرفت طب‏اسلامی پیش می‏آورد مطالعات بالینی بیمارستانها تا حدی جبران می‏کرد.

    بیمارستان را مسلمین با حذف جزو اول نام فارسی آن به شکل مارستان‏ظاهرا از ایران عهد ساسانی اخذ کردند-از بیمارستان جندیشاپور.

    بیش از سی بیمارستان مشهور را در قلمرو اسلام ذکر کرده‏اند که درواقع مراکز علمی بوده‏اند و بهداشتی.اولین بیمارستانی هم که مسلمین‏تاسیس کردند ظاهرا در دوره هارون الرشید بود (8) و بسبک بیمارستانهای‏ایران.در طی یک قرن تعداد بیمارستانها به پنج رسید.حتی بعدهابیمارستان سیار هم تاسیس شد که شامل ادویه و اشربه جهت‏بیماران‏دور افتاده بود،و درین مورد نیز به غیر مسلمین هم مثل مسلمین توجه‏می‏شد.مورخین اسلامی اطلاعات مفیدی درباره این بیمارستانها،تعداداعضاء،مستمریهای اطباء و کارکنان،و بودجه آنها بدست می‏دهند.

    بیمارستان ری که رازی قبل از عزیمت‏ببغداد متصدی آن بود از مدتی‏پیش وجود داشت و مؤسسه وسیعی بود.بیمارستان رازی ترتیبی داشت‏مبتنی بر سلسله مراتب اطباء،در مواردی که اطباء تازه کار می‏توانستند بیمار را علاج کنند به استاد رجوع نمی‏شد اما بهرحال ملاحظات بالینی رااستاد با نهایت دقت جمع می‏کرد.بیمارستان عضدی در هنگام تاسیس‏بیست و چهار طبیب داشت و شامل کحالان،جراحان،و مجبران،(شکسته بندان)هم می‏شد.درین بیمارستان دروس طب و اقراباذین(وصف ترکیب ادویه)القاء می‏شد و اطباء کشیک شبانه هم داشتند.

    حتی بموجب اطلاعات موجود،مقرری یک طبیب آنجا-نامش‏جبرئیل بن عبید الله-برای هفته‏یی دو شبانه روز که کشیک داشت‏ماهانه سیصد درهم بود.بیمارستانهای اسلامی غالبا مبتنی بر اوقاف‏اهل خیر بود و با این وجود چنانکه یک جا ابن ابی اصیبعه وصف می‏کندگهگاه نیز در طرز خرج و مصرف،شکایتهایی وجود داشت.برای تیماردیوانگان هم دارالمجانین وجود داشت و ابو العباس مبرد یک‏تیمارستان را در دیر حزقل بین واسط و بغداد نقل می‏کند که در عهدمتوکل دید.بعلاوه،در امر زندانها مراقبت می‏شد و علی بن عیسی وزیرمعروف در تفتیش و نظارت زندانیها بوسیله اطباء اصرار و تاکید می‏کردحتی پرستاران زن هم در موقع لزوم مراقبت می‏نمودند.در بیمارستانعضدی که هنگام مسافرت ابن جبیر هنوز مثل یک قصر سر برافراشته بودبه تمام بیماران دارو و غذای رایگان می‏دادند.نور الدین زنگی(69-541)از محل فدیه یک شاهزاده صلیبی بیمارستان مجهزی دردمشق بنا کرد.در مصر-که احمد بن طولون در قدیم بیمارستان‏محدودی ساخته بود-صلاح الدین ایوبی بیمارستانی ساخت‏به نام‏ناصری.در بیمارستان منصوری که سلطان قلاوون احداث کرد غیر ازوسائل و اسبابی که برای تفریح یا استفاده بیماران مختلف در بخشهای‏گونه‏گون حاضر بود به بیمارانی که مبتلا به بیخوابی بودند،هم موسیقی‏ملایم عرضه می‏شد هم قصه‏های قصه گویان.بعلاوه،به بیماران بهبودیافته،در هنگام خروج مبلغی هم داده می‏شد تا بیمار بعد از خروج بلافاصله بزحمت نیفتد.

    حتی در باب اداره و ترتیب بیمارستانها و اوصاف و شروط آن‏نیز مسلمین کتابهایی تالیف کردند.در واقع،ترتیب همین بیمارستانهابود که بوسیله اطباء و علماء فرانسه و ایتالیا تقلید شد و بیمارستانهای‏امروزی اروپا از آن بیرون آمد. 11

    پی‏نوشتها:

    Hirschberg, Geschichte der Augenheilkunde bei den Arabern,Leipzig 1905 1.

    Hirschberg, op. cit./57 2.

    3. این واقعه را درباره بنای بیمارستان عضدی نقل کرده‏اند اما آن‏بیمارستان مدتها بعد از وفات رازی درست‏شده است. ظاهرا بیمارستان‏معتضدی که مربوط به عهد رازی است‏بسبب شباهت نام بعدها درین‏مورد با بیمارستان عضدی خلط شده است.

    4. دکتر محمود نجم آبادی،«قانون‏»،مجله معارف اسلامی،1/4

    Hitti, Ph. K., History of the Arabs, 7th ed. New York 1960/5-6 5.

    Hitti, Ph. K., An Arab-Syrtan Gentleman, New York 1929/162 6.

    Meierhof, M.,[Science and Medicine] in Legacy of Islam, 8th ed./353 7.

    8. اقدامات ولید اموی در مورد جذامیها که به روایت طبری آنها را ازگدائی و ولگردی در بین مردم بازداشت تا حدی نوعی احتیاطبهداشتی هم بود اما منتهی به تاسیس بیمارستان نشد.

     

    منبع:

    http://www.hawzah.net/hawzah/Articles/Articles.aspx?id=6206



    جواد صادقی نسب ::: جمعه 88/8/1::: ساعت 3:19 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 50
    کل بازدید :371253

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    Image and video hosting by TinyPic
    >>لوگوی وبلاگ من<<
    علم طب وبیمارستانهای اسلامی - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام

    >>لینک دوستان<<


    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<