سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه دوستی ام چه می شود ؟ [امام سجّاد علیه السلام]
جواد صادقی نسب - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

    منبع:مجوز طبابت در 90 سال قبل

    http://dastyari.parsmedic.com/forum-f371/90-t8026.html



    جواد صادقی نسب ::: شنبه 92/4/15::: ساعت 9:12 صبح
    نظرات دیگران: نظر

     

    کتاب "حفظ الصحه ناصری" اثر "حکیم محمد کاظم گیلانی" 

    این کتاب مربوط به قرن 13 ه.ق. می باشد و با زبان نوشتاری و شرایط زندگی و فرهنگ زندگی مردم همان زمان نگاشته شده است. این کتاب دارای یک مقدمه، چهار مقاله  و یک خاتمه است.

    قبل از شروع کتاب مقدمه هایی توسط اساتید و متخصصین طب سنتی درباره طب سنتی و همچنین زندگینامه مولف نوشته شده است که مطالعه آن برای فهم بهتر مطالب کتاب ضروری به نظر می‌رسد.

    مقدمه کتاب در سه فصل تنظیم شده است. فصل اول در تعریف طب، صحت و مرض؛ فصل دوم درباره شرایطی که یک فرد باید رعایت کند تا به حفظ و نگهداری سلامتی خود موفق شود و فصل سوم شامل توصیه به پزشکانی است که می خواهند به حفظ سلامتی بیمار خود بپردازند.

    بعد از ذکر این مقدمه مفصل، مقالات کتاب شروع می شود. مقاله اول به بیان شش اصل ضروری برای حفظ سلامتی یا همان سته ضروریه می پردازد. در این بخش تقسیم بندی هر کدام از این موارذ به روشنی و با مثال بیان شده است؛ مشخصات آب خوب، غذای معتدل، چگونگی ورزش، چگونگی یک خواب خوب و بسیاری مسایل دیگر در این بخش بیان شده است.

    در مقاله دوم تدابیر و توصیه های مناسب سنین مختلف از کودکی تا کهولت به روشنی و در حد اختصار توضیح داده شده است..

    در مقاله سوم به بیان حالات مختلف مزاجهای خارج از اعتدال می پردازد و برای افرادی که در آنها رطوبت یا حرارت به سمت افراط یا تفریط رفته باشد یا مواردی که چاقی یا لاغری به چشم می خوردبه اختصار توصیه های خاصی افزون بر دستورات کلی قبلی ارائه می نماید.

    در آخرین مقاله کتاب توصیه های مفیدی برای مسافران آمده است. تدابیر مربوط به تغذیه، سفر به مناطق گرم یا سرد و سواحل دریا مورد بحث قرار گرفته است. 

    در باب دوم این مقاله نیز نکاتی برای حفظ سلامتی هر کدام از اعضاء بدن بصورت جداگانه ذکر شده است.

    در بخش خاتمه کتاب که بخش قابل توجهی از کتاب را به خود اختصاص داده است، درباره انواع غذاها، میوه ها و سبزیها، خواص و مزاج آنها و چگونگی مصرف آنها به اختصار توضیح داده شده است.

     

    در جمع بندی می توان گفت این کتاب برای افرادی که آشنایی با مکتب طب سنتی ایران دارند و با زبان کتب طب سنتی نیز بیگانه نیستند، پس از مطالعه کتاب مروری برکلیات طب سنتی، راهنمای خوبی برای حفظ سلامتی می باشد. همچنین مطالعه این کتاب برای داشجویان دوره تخصصی طب سنتی بسیار مفید فایده است.

     البته این نکته باید همواره مدنظر قرار گیرد که همه مطالب عنوان شده در کتب طب سنتی شاید مناسب شرایط زندگی امروز نباشد و استفاده از آنها باید همواره با مشورت و صلاحدید متخصص طب سنتی انجام پذیرد.

    منبع:

    http://shadmehr54.blogfa.com/post/877/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D9%81%D8%B8-%D8%A7%D9%84%D8%B5%D8%AD%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%DB%8C



    جواد صادقی نسب ::: دوشنبه 92/3/13::: ساعت 11:29 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر ولایتی، رئیس بیمارستان مسیح دانشوری در کتاب دایرةالمعارف پزشکی اسلام و ایران با همکاری گروهی از فرهیختگان و دانشمندان می‌کوشد با نگاهی علمی و بی‌طرفانه واقعیت‌های صحیح و بی‌شائب? دانش پزشکی اسلامی را در قالب دایرةالمعارفی و با نظم الفبایی تبیین نماید.



    مدخل‌های این دانشنامه در 9 گروه دسته‌بندی شده است: اعلام و اشخاص؛ کتاب‌ها و تألیفات، گیاهان دارویی، بیماری‌ها، مفاهیم و اصطلاحات؛ مراکز و سازمان‌ها؛ داروها؛ اندام‌ها؛ ابزار کار پزشکان.

    جلد اول کتاب «دایرة المعارف پزشکی اسلام و ایران» را انتشارات امیرکبیر در سال 1390 روانه بازار کرده است. این مجموعه زیر نظر دکتر ولایتی چاپ می شود و فرید قاسملو سرپرست علمی و هومن عباس پور سرویراستار آن هستند.



    جواد صادقی نسب ::: دوشنبه 92/3/6::: ساعت 8:26 صبح
    نظرات دیگران: نظر

     

     

    مستندات تاریخی در نحو ه ی مدیریت بیمارستان رشیدی:

    یکی از واحدهای مهم شهرک اداری-دانشگاهی ربع رشیدی تبریز که توسط خواجه رشید در دوران غازان خانساخته شد دارالشفاء بود ( 4) که عملاً به صورت دانشکده یپزشکی و بیمارستان فعالیت می نمود. این مرکز علاوه برمعالجه و تشفی بیماران، یک مرکز آموزش پزشکی هم بهحساب می آمد، زیرا در آن جا هر پزشکی علاوه بر مداوای بیماران، پنج تا ده دانشجو را تعلیم علم طب می داد. پزشکاندارالشفا به دو گروه تمام وقت و پاره وقت تقسیم می شدند.پزشکان تمام وقت در استخدام رسمی بیمارستان رشیدی بوده و حق کار در خارج و خروج بدون اجازه ی متولی از ربع را نداشتند. این طبیبان باید صبح ها به تدریس و بعد از ظهرها بهمداوا مشغول می شدند. دانشجویان هم می بایست فقط مدت پنج سال در آنجا به تحصیل علم طب اشتغال داشته باشند و بعد از این مدت در صورت صلاحیت دانشنامه دریافت کردهوگرنه پنج سال به هدر رفته و اجازه ی طبابت به آن ها دادهنمی شد. دانشجویان در مواقع مداوای بیماران دستیار طبیبمحسوب می شدند و به او کمک می کردند یعنی صبح هابه صورت تئوری و بعد از ظهرها به صورت عملی آموزشمی دیدند و به صورت شبانه روزی در آن جا اقامت و در طولسال های تحصیل از نظر اخلاقی و درسی به شدت کنترل.( می شدند ( 14

    در بعد درمانی همکاری بسیار نزدیکی بین پزشک و داروساز وجود داشت، به طوری که طبیب در موقع ویزیتبیماران باید در مقابل درب داروخانه نشسته و بعد از معاینه یبیمار، داروهای مورد نظر را روی کاغذ (نسخه) نوشته و به مسؤول داروخانه (خازن) بدهد و خازن همراه شرابدار (دکترداروساز) داروی مذکور را به بیمار بدهند. جالب تر این که دربیمارستان رشیدی هیچ گونه وجهی از مجاوران، مسافران وسایر بیماران دریافت نمی شد و معالجه کاملاً مجانی بود، حالآن که داروها با مخارج سنگینی از اقصی نقاط تهیه و در.( داروخانه و انبار بزرگ و مخصوص نگه داری می شد ( 15

    اگر بیماری از ساکنان شهرک نمی توانست با پای خود برایمداوا بیاید، طبیب باید به عیادت او می رفت و حتی مسؤولتهیه ی دارو یعنی شرابدار برایش دارو می برد. مطبخی (آشپزمخصوص بیمارستان) نیز غذای تجویزشده از طرف طبیب رامی پخت و برای بیمار می برد ( 16 )

    .قسمتی از بیمارستان برای بیماران معمولی و قسمتی هم به بیماران واگیر دار اختصاصیافته بود. پنجاه طبیب حاذق از هند، چین، مصر، شام و دیگرولایات در بیمارستان گرد آمده بودند.

    مدیریت آب شهرک در تأمین، توزیع و بهره برداریسرمشق بزرگی برای ایران و جهان ب هشمار می رود، به طوریکه با احداث قنوات متعدد و وقف آن ها به منظور تأمین آبآشامیدنی، حمام و سایر نیازهای اهالی، آن هم به طریقبهداشتی و لوله کشی اقدامات مفصلی انجام داده که دستوراتلازم در وقفنامه آمده است ( 17 ).

    سامانه ی آب رسانی در شهربه صورت یک شبکه ی منظم لوله کشی به محلات، باغات و عناصر و مواضع مختلف شهر طراحی شده بود. این روش در تاریخ شهرسازی سنتی ایران بی بدیل است؛ به طوری که همه یعناصر شهری، اعم از خانه ها، باغچه ها، سقایه ها، حمام ها،مساجد، دروازه ها و هم چنین گازرگاه (رختشویخانه) وکاغذخانه ها، حق آبه ای معین داشتند که به وسیله ی نظاملوله کشی بی نظیری آب رسانی می شدند ( 18 ).

    به علاوه، درمستندات به چارپایانی جهت تخلیه و تنظیف شهر از فضولات و خاکروبه ها اشاره شده است.

    اداره ی این مجتمع علمی - آموزشی توسط سه مقام ارشد(متولی، مشرف و ناظر) صورت می گرفت ( 14 ).

    جزئیات اجرت و محل سکونت طبیبان، متعلمین و سایر پرسنلبیمارستان رشیدی در وقف نامه به دقت کامل قید شده است.

    طبق این قرارداد طبیبان مبلغی به اندازه ی چند برابر بقیه ی کارکنان به عنوان حق طبابت دریافت می کردند و علاوه بر آن مبلغی معادل بیش از حق طبابت نیز به عنوان حق آموزش وتدریس دریافت می کردند. در وقفنامه به صدها خمره ی بزرگ در داروخانه اشاره شده که هر یک حاوی ذخیره ی داروهایگوناگون برای مصرف چند سال بوده که نام هر دارو روی خمره نوشته شده و در انبار مخصوص که در کنار بیمارستانبود، نگه داری می شدند ( 15 ).

    فعالیت بیمارستان شبانه روزیبود و پزشکان موظف به حضور نوبتی و دادن کشیک شبانهبودند. خانه ایشان در داخل بیمارستان در محلی به نام.( قرار داشت ( 16 « دارالطبیب »

    در زمینه ی تأمین اجتماعی نیز از سهم زارعان سالی یکششم کل درآمد آن ها در صندوقی خاص نگه داری می شد تااگر خود و خانواده شان دچار حوادث پیش بینی نشده گردند و یا بازماندگانشان بی سرپرست ماندند، از آن صندوق به آن هاکمک شود (معادل حق بیمه یا بازنشستگی). این امر تقریباًبرای تمام کارکنان شهرک پیش بینی شده بود و اجرا می شد.

    در مورد سال های خشکسالی یا کمبود علت آن هر چه باشد،می نویسد باید به دقت از مصارف غیرضروری جلوگیری کرد.

    نکته ی مدیریتی مهم این که رشید تأکید می کند متولی بایدکلیه ی کارکنان ربع و همه ی اولاد واقف را که به طریقیسهمی دارند، از این کمبود مطلع سازد تا به متولی تهمتناروایی نزنند و آن ها نیز به سهم خود در مصرف افراط نکنند

    و با سازمان همکاری نمایند و در حقیقت همان شیوه یدر چنین موار دی را توصیه و « مدیریت بحران » و « جیره بندی ».( تأکید کرده است ( 5

    ویژگی های مهم بیمارستان رشیدی شامل موارد زیر بودند:

    تعلیم 5 تا 10 دانشجو توسط هر پزشک علاوه بر ·مداوای بیماران

    تقسیم پزشکان به دو گروه نیمه وقت و تمام وقت ·

    تدریس دروس به صورت نظری و عملی طبق ·

    برنامه ریزی دقیق

    پنج سال بودن مدت تحصیل در رشته ی پزشکی ·

    دقت زیاد در گزینش دانشجویان ·

    رایگان بودن درمان و مراقبت در منزل از بیماران ·بدحال توسط پزشک، پرستار و...

    تفکیک محل استراحت بیماران به دو بخش معمولی و واگیر ·

    استفاده از خازن (مسؤول داروخانه)، شرابدار ·(متخصص علم داروسازی)، خادم المرضی (پرستار) ومطبخی (آشپز مخصوص بیماران)

    و « صالحیه » امکان اقامت پزشکان در کوی های ویژه ·

    « معالجان »

    وجود انبار دارویی با صدها خمر هی بزرگ داروی تهیه ·

    شده از کشورهای مختلف جهان

    مدیریت مشارکتی مرکز ·.( مدیریت آتیه یا به قول امروزی بیمه ی تأمین اجتماعی ( 19 ·

     

     

    الف) تولیت

    مدیریت دقیق » سازمان بهداشت جهانی تولیت را به معنیتعریف و شامل کارکردهای « و مسؤولانه ی تندرستی مردم و طراحی جامع و کامل نظام، ارزیابی عملکرد، اولویت گذاری،تدوین خط مشی های بین بخشی، تدوین مقررات و حمایتاز مصرف کننده ذکر می کند ( 22 ).

    الگوی خواجه رشید درمقوله ی تولیت نشان می دهد که:

    1- هدف غایی رشید همانا امور خیریه و آخرت اندوزی و گسترش علم و دانش و شریعت اسلامی و تأمین رفاه و آسایش خلق خدا بود (توجه به کارکرد فرعی نگرش جامع به مقوله ی سلامت و پرهیز از نگرش مادی بهطبابت است).

    2- در بیمارستان رشیدی زمان کار و استراحت و ورود وخروج به صورت دقیق برنامه ریزی شده بود (توجه به تدوین مقررات).

    3- تدوین وقف نامه به عنوان سند چشم انداز و برنامه ی استراتژیک سازمان (توجه به برنامه ریزی جامع).

    4- برنامه ریزی در امور بیمه ی افراد، اموال و پیش بینی های دائمی برای مقابله با بحران (توجه به پیش بینی و آمادگی برای مدیریت بحران).

    5- تأکید بر کوچک سازی حجم دولت از طریق اجاره دادن املاک وقفی (توجه به سازمان دهی مناسب).

    6- پیش بینی اداره ی ربع رشیدی با هیأت مدیره ی سه نفره

    (متولی، مشرف و ناظر) با تایید صلاحیت عمومی آن ها توسط حاکم شرع تبریز (توجه به مدیریت مشارکتی وکنترل).

    7- تقسیم کار و تعیین شرح وظایف دقیق هر یک از رده هایکارمندی (توجه به خط و مشی گذاری).

    8- بین المللی بودن مجتمع وقفی ربع رشیدی (توجه به طراحی جامع و کامل).

    9- توصیه به مدیریت و کنترل منابع انسانی یعنی کنترلشدید کارکنان از همه جهات اخلاقی، اعتقادی، امانتداریو تعهد و کار و کوشش (توجه به ارزیابی عملکرد).

    10 - نسخه نویسی بر روی کاغذ (توجه به مستندسازی).

    11 - کنترل مصرف آب با تعیین حق آبه.

    12 - شرح دقیق کلیه ی اموال در جای جای امپراتوری بزرگ.( ایران و نیز شرح املاک وقفی ( 19

    مصادیق فوق توجه و تحقق اجزای کارکرد تولیت راصدها سال پیش در بیمارستان رشیدی نمایان می سازد.

    به علاوه، این موارد با اصول و ارز شهای حاکم بر ارائه یخدمات چون عدالت، مدیریت منابع و استراتژی های حاکمبر اصلاحات و مورد بحث در کشور هم چون کوچک سازیبدنه ی دولت، اداره ی هیأت امنایی 25 بیمارستان در کشور به صورت آزمایشی، تدوین برنامه ی استراتژیک در وزارت ودانشگاه ها، بحث مدیریت و پزشکی مبتنی بر شواهد مطروحه

    .(23- در سا لهای اخیر، هم خوانی دارند ( 25

    ب) تدارک خدمات

    اصلی ترین وظیفه ی مورد انتظار از نظام سلامت همانا

    ارائه ی خدمات مورد نیاز به شکل عادلانه، اثربخش، قابل

    خرید و در دسترس برای مردم می باشد. در غالب موارد

    نارسایی ارائه ی خدمات به دلیل سازماندهی نامناسب و

    نامطلوب نظام سلامت است ( 26 )

    در این کارکرد، الگوی مدیریت خدمات در بیمارستان رشیدی می تواند با ملزومات ذیل شایسته توجه باشد:

    1- فعالیت شبانه روزی دارالشفا

    2- ارائه ی خدمات به صورت رایگان

    3- کنترل دارو و پیشگیری از عوارض و تداخلات دارویی با پیش بینی همکاری نزدیک و کار مشترک پزشک وداروساز در دادن دارو به بیمار

    4- اقامت شبانه روزی پزشکان تمام وقت در مجتمع

    5- جداسازی بیماران معمولی و بیماران واگیردار

    6- پذیرایی از کارکنان در صبح اول وقت

    7- ارائه ی خدمات برای همه ی نیازمندان

    موارد فوق، از جمله مسائل مهمی هستند که از نظا مهایسلامت امروزی نیز انتظار برآورد آن ها را داریم ( 19 ). اما متأسفانه در سراسر جهان متمدن امروز شاهد مشکلات مهمیدر این رابطه مثل کیفیت پایین خدمات، هزینه های کمرشکنو مداخلات غیرضرور با اثر بخشی کم هستیم.

    ج) تأمین مالی

    این کارکرد به معنی جمع آوری درآمدها از منابع اولیه و

    ثانویه، انباشت آن ها در صندوق های یک کاسه و تخصیص

    .( آن ها به فعالی تهای تدارک خدمات اطلاق می شود ( 20

    تأمین مالی عمده ترین چالش بخش بیمارستانی در جهان و ایران بوده و بخش عمده ای از تلاش های اصلاحات بر آنمتمرکز شده اند ( 27 ).

    موارد زیر در نحو هی تأمین مالی ربعرشیدی حائز اهمیت و توجه است:

    1- بیمه تمام افراد، اموال و بازنشستگی

    2- ذخیره سازی یک سال مایحتاج از کلیه ی مواد و نقود درانبارها و خزانه

    3- توجه و تنظیم مسائل اداری - مالی و تعیین هزینه هابه طور دقیق و شگفت انگیز، سازمان دهی دقیق نگه داریکلیه ی اموال از جمله کتابخانه به صورت بسیار پیشرفته

    4- سازمان دهی دقیق امور مالی دارالضیافه و دارالشفا

    5- تعیین مقرری برای علما و فضلای سراسر مملکت

    6- تعیین صد دینار برای کفن و دفن وفات یافتگان بی کسو ناتوان از پرداخت

    7- تنظیم دقیق و شفاف بودجه و حقوق 11 رده ی کارمندی

    ( 8- اتکا به تأمین مالی پایدار از طریق سنت حسنه ی وقف ( 19

    موارد فوق همگی حاکی از طراحی نظام منصفانه ی مالی است، به طوری که اختلاف دریافتی کارکنان حداکثر تا 5 الی 6برابر می رسید، نکته ای که کشورهای توسعه یافته به آن نزدیک شده اند اما نظام سلامت ما از این ناحیه به شدت مشکل دارد.

    گسترش سیاست های اصل 44 قانون اساسی و واگذاری بسیاری از امور به بخش خصوصی، و چالش تمام وقتی پزشکان و کار صرف در یک بخش دولتی یا خصوصی از

    .( راهکارهای در دست اجرا در کشور می باشند ( 24

    د) تولید منابع

    نظام سلامت وظیفه ی تولید ورودی های مورد نیاز خدمات به ویژه منابع انسانی، فیزیکی، تسهیلات، تجهیزات و دانش رابر عهده دارد ( 28 ).

    یافته های زیر در بیمارستان رشیدی توجه کامل به این کارکرد را نشان می دهد:

    1- تعیین زمان حضور در کلاس درس دانشجویان طب و ویزیت بیماران همراه استاد در بعدازظهرها

    2- جمع آوری گیاهان دارویی، روغن ها از محل هایمختلف به شرح دقیق محل تهیه و مدارک و مقدار آن ها

    3- توجه به جذب مغزهای متفکر و جلوگیری از فرارمغزها از جمله جذب پنجاه پزشک از مصر، شام، هند وچین و ژاپن برای بیمارستان رشیدی

    4- آشنایی و رواج زبان های خارجی متعدد مثل مغولی،عبری و چینی علاوه بر زبا نهای فارسی، ترکی و عربی

    5- ترویج ترجمه ی کتب از زبا نهای مختلف

    6- توجه به علم کتابداری و نشر کتاب و حفاظت از آن

    7- توجه به تناسب منطقی بین تعداد استاد و دانشجو

    8- ایجاد و گسترش شبکه ای از بیمارستان ها در اقصی نقاط

    .( امپراتوری بزرگ ایران ( 29

    هر کدام از موارد فوق در زمره ی فعالیت های مورد انتظاراز نظام های سلامت امروزی است که حاوی نکات کاربردیبرای مدیران ارشد نظام سلامت کشور می باشد.

    Downloaded from http://journals.tums.ac.ir/ on Saturday, November 17, 2012

    مجله ایرانی اخلاق و تاریخ پزشکی 7

    نتیجه گیری

    تجربه ی موفق بیمارستان رشیدی که برخی از اجزای آندر دهه های اخیر در آمریکا و اروپا کم و بیش مورد توجهقرار گرفته اند نیازمند تأمل و کار بسیار گسترده ای هستند.

    مواردی چون مراقبت در منزل، همکاری نزدیک و کار تیمیپزشک با داروساز در درمان بیمار، بازنگری در فعالیت هایجاری بیمارستان های آموزشی کشور از حالت فعلی به شکلارائه ی خدمات درمانی در بعد از ظهرها و تمرکز آموزش درقبل از ظهرها، تعریف دقیق تمام وقتی پزشکان از مصادیقیهستند که بخش بیمارستانی ما امروز بیش از هر زمان دیگربه آن نیازمند است.

    به علاوه، موارد شناخته شده ی زیر برای مدیران حوزه یسلامت کشور قابل توجه و استفاده است:

    گسترش رویکرد نظام مند و پرهیز از بخش نگری و ·جزء نگری

    گسترش پوشش بیمه ی همگانی ·

    توجه به امر مشارکت منصفانه مالی (حق بیمه ·متناسب با درآمد)

    توجه به مدیریت مشارکتی در ادار ه ی امور سلامت ·به ویژه بیمارستان ها

    کوچک سازی بدنه ی دولت و وزارت بهداشت ·

    احیای سنت وقف به ویژه در مورد مراکز درمانی ·

    اصلاح نظام پرداخت به کارکنان حوزه ی سلامت و ·به حداقل رسانی اختلاف های درآمدی

    توجه به شایسته سالاری در انتخاب مدیران بخش سلامت ·

    کمک به بیماران نیازمند. ·

     

    منابع

    1- پارک ک. درسنامه طب پیشگیری و پزشکی اجتماعی ،

    چاپ اول. ترجمه ی رفائی شیرپاک خ، افتخار اردبیلی ح.

    . تهران: انتشارات ایلیا؛ 1382 ، جلد دوم، ص 14

    2- جوینی ع. تاریخ جهانگشای. به تصحیح قزوینی ع، جلد

    . اول. تهران: انتشارات دنیای کتاب; 1382 ، ص 17

    3- زیباکلام ص. ما چگونه ما شد یم؟ تهران : انتشارات

    . روزنه؛ 1382 ، ص 159

    4- کثیری م، دهقان نژاد م. تلاش خواجه رشید الدین فضا

    اله همدانی در جلوگیری از انحطاط طب اسلامی. مجله

    - اخلاق وتاریخ پزشکی 1388 ؛ دوره 3 (ویژه نامه ): 11

    .1

    5- بروشکی م. روش اداری و آموزشی ربع رشیدی. مشهد:

    .61 - انتشارات آستان قدس رضوی؛ 1365 ، ص 80

    6- الگود س. تاریخ پزشکی ایران ، چاپ اول . ترجمه ی

    جاویدان م. تهران: انتشارات اقبال؛ 1371 ، جلد اول (از

    . دوره باستان تا سال 1934 )، ص 246

    7- برومند ا. دانش اندیشه در دوره ایلخانی. کتاب خلاصه

    مقالات کنگره احیای ربع رشیدی وفرهنگ و تمدن ایران

    . عصر ایلخانی. تبریز: انتشارات ستوده؛ 1384 ، ص 46

    8- پیری اف و. آموزش عالی در تبریزچه زمانی بنیانگذاری

    شد. کتاب خلاصه مقالات کنگره احی ای ربع رش یدی

    وفرهنگ و تمدن ایران عصر ایلخانی. تبری ز: انتشارات

    . ستوده؛ 1384 ، ص 69

    9- جباری بیرامی ح، بخشیان ف. تمرکز زدایی در کارکرد

    تولیت نظام سلامت کشورهای مختلف و ارائه ی الگو

    برای ای ران. مجله پزشک ی دانشگاه علوم پزشک ی و

    خدمات بهداش تی و درمانی تبریز 1386 ؛ دوره 29

    .7 -8 :( (شماره 1

    10- Boelen C. Improving Health systems: The

    Contribution of Family Medicine. Singapore:

    Bestprint Printing; 2002, p. 2.

    11- Bossert TJ, Beauvais JC. Decentralization of

    health systems in Ghana, Zambia, Uganda

    Downloaded from http://journals.tums.ac.ir/ on Saturday, November 17, 2012

    8 حسین جباری بیرامی و همکاران: الگوی موفق شیخ فضل اله همدانی در مدیریت نظام سلامت

    and Philippines: a comparative analysis of

    decision space. Health Policy Plan 2002; 17

    (1): 14-31.

    12 - بدون نام. واحد کشوری اصلاح نظام سلامت وزارت

    بهداشت درمان و آموزش پزشکی. اصلاح نظام سلامت

    در جمهوری اسلامی ای ران، کتابچه شماره 1. تهران :

    انتشارات وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشک ی؛

    .7 - 1383 ، ص 23

    13- Roberts M, Hsiao W, Berman P, Reich M.

    Getting Health Reform Right. Oxford:

    Oxford university press; 2004, p. 24 .

    ، 14 - حاجیلو غ. ربع رشیدی. تبریز: انتشارات ترمه ؛ 1379

    . ص 22

    15 - مداین ک. ربع رشیدی تبریز. کتاب مجموعه مقالات

    کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در ایران و اسلام، چاپ

    اول. تهران: انتشارات موسسه توسعه دانش و پژوهش

    . ایران؛ 1375 ، جلد دوم، ص 1063

    16 - مینوی م، افشار ا. وقفنامه ربع رشیدی ، چاپ سوم .

    . تهران: انتشارات انجمن آثار ملی ایران؛ 1351

    17 - امیدیانی ح. ربع رشیدی مجتمع بزرگ وقفی علمی و

    آموزشی در تبریز (قرن هشتم هجری/ سیزدهم میلادی).

    مجله میراث جاویدان 1378 ؛ دوره 7 (شماره 3): ص

    .51 -68

    18 - سعید نیا ا. نظام آب و آب رسا نی شهرستان رش یدی.

    کتاب خلاصه مقالات کنگره احیای ربع رشیدی

    وفرهنگ و تمدن ایران عصر ایلخانی. تبری ز: انتشارات

    . ستوده؛ 1384 ، ص 167

    19 - جباری بیرامی ح، بخشیان ف. مدیریت بهداشت،

    درمان، آموزش پزشکی و تأمین اجتماعی در ربع

    رشیدی تبریز. تبریز: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی

    . تبریز؛ 1386 ، ص 24

    20 - جباری بیرام ی ح. مطالعه تط بیق ی تمرکز زد ایی در

    کشورهای منتخب دنیا و طراحی الگوی برای ایران. پایان

    نامه دکتری تخصصی رشته مدیریت خدمات بهداشتی و

    درمانی. تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه

    .31 -78 ؛ ازاد 1384

    21 - بدون نام. سازمان جها نی بهداشت . گزارش جها نی

    سلامت سال 2000 . تهران: موسسه فرهنگی ابن س ینای

    .72 -6 ، تهران؛ 1382

    22 - جباری بیرامی ح. مرکز آموزشی و علمی ربع رش یدی.

    .38 -41 : فصلنامه بیمارستان 1385 ؛ شماره 21 و 22

    23 - بدون نام. متن کامل سند چشم انداز 20 ساله جمهوری

    اسلامی ایران.

    http://www. dolat. ir/PDF/20years. Pdf (accessed

    in 2011)

    24 - بدون نام. برنامه ی پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران.

    http://www.tbzmed.ac.ir/news/tose.htm

    (accessed in 2011)

    25 - جودتی ا، جباری ح، بخشیان ف. کارآیی ادغام

    (کوچک سازی) مراکز بهداشت شماره یک و دو

    شهرستان تبریز و ایجاد مرکز بهداشت واحد شهرستان .

    :( فصل نامه مدیریت سلامت 1385 ؛ دوره 9 (شماره 32

    .24 -9

    26 - جباری بیرامی ح، بخشیان ف. مکا نیزم تمرکز زد ایی

    درارائه خدمات سلامت کشورهای منتخب و ارائه الگو

    برای ایران. مجله مد یریت و اطلاع رسا نی پزشک ی

    دانشگاه علوم پزشک ی و خدمات بهداش تی و درما نی

    .31 -7 :( ایران 1386 ؛ دوره 10 (شماره 27

    27- Birtran R, Yip WC. A Review of Health Care

    Provider Payment Reform in Selected

    Countries in Asia and Latin America.

    Harvard school of public health collaboration

    with partnerships for health reform; 1998, p.

    5.

    28 - جباری بیرامی ح، بخش یان ف. تمرکز زد ایی درنظام

    سلامت. تبریز: انتشارات دانشگاه علوم پزشک ی تبری ز

    .12 -8 ؛1386

    29 - جباری بیرامی ح. تجربه موفق آموزش پزشکی،

    بهداشت، درمان و تأمین اجتماع ی در ربع رش یدی.

    .151 - فصلنامه تأمین اجتماعی 1385 ؛ شماره 25:60

    منبع:

    http://journals.tums.ac.ir/current.aspx?org_id=59&culture_var=fa&journal_id=37&segment=fa&issue_id=2578 



    جواد صادقی نسب ::: شنبه 91/8/27::: ساعت 10:38 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    ابن ‌ابی‌اصیبعه در کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطبّاء از یکی از شاگردان رازی، به نام ابن قارن، نقل می‎کند: وقتی رازی از معالجه امیر خراسان- که بیماری سختی داشت- فراغت یافت، در راه نیشابور، به ده نیام  رسید. کدخدای آن ده از رازی استقبال کرد و او را به منزل خود دعوت و از وی پذیرایی کرد و پسر خود را که مدتها بیمار و به استسقا مبتلا بود به رازی نشان داد.

    رازی بیمار را معاینه کرد و چون بیمار از اطاق بیرون رفت، کدخدا عاقبت کار پسرش را از رازی سؤال کرد، رازی در جواب گفت:

    بیمار درمان نخواهد یافت و امیدی به بهبودش ندارم، ولی راستش را به پسر نگفتم تا مبادا ناراحت شود. بنابراین چون نومید شدم، هر چه خواهد به وی بدهید.

    پس از مدتی، مجدداً رازی به خراسان مراجعت کرد و از همان قریه گذارش افتاد. پدر بیمار از وی استقبال کرد. آن‌گاه که ملاقات پدر و رازی به عمل آمد، رازی از پدر بیمار بسیار شرمسار بود، به دلیل آنکه او را از مرگ پسر خبر داده بود. رازی بیم داشت از آنکه پدر بیمار با وی سرسنگین باشد، اما کدخدا رازی را به منزل خواند. رازی از رفتن به منزل کدخدا اکراه داشت، از طرفی، هر چه تفحص می‌کرد، امری که دلیل بر مرگ پسر باشد نمی‌دید.

    روزی، پدر جوان به رازی گفت:

    آن جوان را میشناسی؟

    و اشاره به جوانی پرخون و نیرومند که تنی چند از غلامان و جوانان به خدمتش مشغول بودند کرد. رازی در جواب گفت: نمی‎شناسم.

    پدر گفت:

    این شخص پسر من است که موقع رفتن از اینجا مرا از زندگی‌اش مأیوس گردانیدی.

    رازی بی‎اندازه متعجب شد. شرح قضیه را سؤال کرد. پدر گفت:

    پس از آنکه از منزل خارج شدی، پسر دریافت که او را از زندگی نومید ساختی.

    با خود گفت:

    شکی ندارم که محمد زکریا با آنکه در طبابت یگانه عصر خود است مرا از حیات مأیوس داشته. حال اگر پدر اجازه فرماید، تمام غلامان و جوانان که در خدمت من هستند، مرخص شوند و فقط فلان دایه پیر را به خدمت برگمارم؛ چرا که مایل نیستم دیگران غیر از دایه در این موقع که من رفتنی هستم، در زحمت باشند.

    من نیز به همان ترتیب عمل کردم. هر روز، برای دایه غذا و برای پسر هر چه می‌خواست تهیه می‎کردم. روزی، دایه برای خود غذای مضیره برد و آن را در کناری گذارد و برای حاجتی خارج شد و چون دوباره مراجعت کرد، دید آنچه در درون ظرف است سخت غلیظ و رنگش تغییر یافته. سبب را از پسر پرسید؟ او در جواب گفت:

    وقتی تو بیرون رفتی، دیدم ماری به طرف ظرف غذا میخزد و چون به ظرف رسید از آن کمی خورد و دهان خود را بدان آلوده ساخت. من نیز به خود گفتم: چرا تا این حد رنج و درد کشم؟ من که مردنی هستم، بهتر آن است که از آن غذا بخورم و از رنج زندگی راحت شوم و چنان کردم و هر قدر توانستم خوردم که هر چه زودتر بمیرم. اکنون به محل خود برگشتم که تو (دایه) آمدی.

    دایه گفت:

    دیدم ظرف بر دست و غذا بر دهانش بود و فریاد کشیدم.

    پسر گفت:

    مبادا از آنچه که دیدی چیزی به کسی گویی و آنچه که در ظرف است، باید به خاک بسپاری، مبادا کسی از آن بخورد و باعث هلاکت دیگری گردد.

    دایه نیز به همان شکل عمل کرد و نزد من آمد و مرا از واقعه آگاه ساخت. من سراسیمه به بالین پسر رسیدم، دیدم که در خواب است. امر دادم او را از خواب بیدار نکنند تا عاقبت چه شود؟

    چون روز تمام شد، پسر به هوش آمد و از خواب بیدار شد و عرق شدیدی کرده بود. فوراً، حمام خواست. غلامان حمام حاضر کردند و شکمش اجابت کرد و از فردای آن روز نومیدی من بر او زیاده شد و پس از چند روز جوجه خواست. خوراک را به وی دادند. کم‎کم، نیرویش زیاد شد و شکمش به پشت چسبیده بود. ما نیز بیشتر امیدوار شدیم تا آنکه قوایش زیاد شد تا بدینجا که می‎بینی که مردی قوی و پرخون شده.

    رازی بسیار متعجب شد و گفت:

    در اوایل مذکور است که مستسقی اگر گوشت مار پیر چند ساله بخورد، شفا یابد. من نیز میدانستم و اگر میخواستم به تو بگویم که این درمان پسر است، تصور میکردی که میخواهم تو را از سر باز کنم و اگر مار را هم پیدا میکردی، از کجا میدانستی که چند سال دارد؟ بدین جهت ساکت ماندم و به تو حرفی نزدم.

    منبع:

    http://library.timclinic.ir/index.php/component/k2/item/22-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C.html




    جواد صادقی نسب ::: یکشنبه 91/6/12::: ساعت 8:25 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    آنچه در پی می‏خوانید،مطلبی است‏ درباره«سید الحکماء مرعشی»،جد آیت الله سید شهاب الدین مرعشی‏ نجفی(1276-1369)که با اندکی‏ تصرف و تلخیص و دگرگونی در بیان،از مجله(جهان پزشکی شماره 3 و 4 خرداد و تیر 1338 اقتباس کرده‏ایم.)

    میر سید علی شرف الدین حسنی مرعشی‏ نجفی،ملقب به«سید الحکماء»جد آیت الله‏ مرعشی نجفی است.وی از اولاد مرحوم علامه‏ سید قوام الدین حسینی مرعشی،مؤسس سلطنت‏ سادات مرعشی در شمال ایران است که شرح آن‏ سلسله،در برخی از کتاب‏های تاریخی از جمله‏ «حبیب السیر»آمده است

    تحصیلات سید الحکماء نخست در نجف‏ اشرف بوده وی پس از تحصیل مقدمات و شمه‏ای‏ از فقه و اصول و حکمت،به تهران می‏آید و ادامه‏ درس فقه و اصول را در خدمت شیخ مرتضی‏ انصاری تکمیل می‏کند،سپس به اصفهان می‏رود و نزد میرزا حسن شیروانی،از اطبای دوران‏ محمد شاه،به تحصیل طب می‏پردازد؛آنگاه به‏ هندوستان سفر می‏کند و نزدیک به هشت سال در آن دیار به تحصیل علوم غریبه مشغول می‏شود و مجددا به تهران بازمی‏گردد.

    سید الحکماء مدتی نیز در مشهد رحل اقامت‏ می‏افکند و در خدمت حمزه میرزا،عموی‏ ناصر الدین شاه به طبابت مشغول می‏شود.وی‏ سرانجام در عهد ناصر الدین شاه،یک چند در تهران،در محله سرچشمه اقدام به تأسیس مطب‏ می‏کند و به طور آزاد به درمان بیماران می‏پردازد و در دوره مظفر الدین شاه،طبیب ویژه وی می‏شود.

    پدر سید الحکماء نیز طبیب بود و به همین حرفه‏ اشتغال داشت.سید الحکماء دانشمندی بسیار خوش قریحه و نوآور بود،او با آنکه با طب اروپایی‏ و اکتشافات و ادوات جدید پزشکی آن روزگار آشنایی نداشت،با ابتکار خویش وسیله‏ای برای‏ حجامت ساخته بود که عمل حجامت را با فشار دادن‏ دکمه‏ای انجام می‏داد.سید الحکماء پیش از آمدن‏ دندان مصنوعی از اروپا به ایران،اقدام به ساخت‏ یک دست دندان مصنوعی از عاج فیل کرد که توسط فنری به لثه محکم می‏شد.این دندان‏ها را آیت الله‏ مرعشی به دکتر نجم‏آبادی دادند و ایشان نیز آن‏ها را به موزه دانشکده دندانپزشکی سپردند که‏ هم اکنون نیز موجود است.

    سید الحکماء از علمای جامع زمان خویش بود. وی جز آن که در طب،صاحب نظر،مبتکر و از نوآوران این حرفه بود،در فقه و اصول نیز عالمی‏ متبحر بود و در عهد خویش با بسیاری از مشاهیر ایران و جهان،از جمله با محمد عبده نویسنده و متفکر مصری مکاتبه داشت.سید الحکماء با توجه‏ به اشتغالات پزشکی،آثاری نیز به صورت خطی و چاپی در فقه و طب دارد که شماری از آنها عبارتند از:شرح وجیزه بهایی(علم درایه)،تعلیقه بر قانون‏ شیخ،تعلیقه بر قانون شرح نفیسی، جنگ(کشکول)،رساله در عمل شمس(کیمیا- طلاسازی)زاد المسافرین(در طب)و قانون العلاج‏ (در معالجه وبا و طاعون).

    همانگونه که پیشتر اشاره شد،سید الحکماء جامع علوم زمان خویش بود و به همین دلیل اجازات‏ چندی از علما و دانشمندان دینی و پزشکی کشور دریافت نموده بود.وی پس از عمری 114 ساله و سرشار از تلاش و جستجوی علمی و نوآوری، سرانجام در سال 1314 هجری قمری دیده از جهان‏ فروبست و در نجف اشرف(وادی السلام)به خاک‏ سپرده شد.بازماندگان ایشان عموما به حرفه پدر «طبابت»پرداختند،عبارتند از:آقا میرزا سید جعفر (فرزند ارشد)،آقا میرزا سید محمود،آقا میرزا ابراهیم و سید شمس الدین محمود مرعشی.

    مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی،فرزند همین سید شمس الدین محمود مرعشی و نوه‏ مرحوم سید الحکماء است.

     



    جواد صادقی نسب ::: پنج شنبه 91/1/24::: ساعت 12:11 عصر
    نظرات دیگران: نظر

         

      

    عیون الانباء فی طبقات الاطباء. کتابی است درباره تاریخ طب از موفق‌الدین ابوالعباس احمدبن قاسمبن خلیفه بن یونس خزرجی مکنّی به ابن ابی اصیبعه که در سال 600 یا به روایتی 596 ق در دمشق زاده شد. از شرح حال او در کتب تذکرهنویسان و آثار معاصران وی میتوان دریافت که نیای او به شام آمده و خاندانش در دمشق پرورده شده بودند. پدرش کحال بود و از این رو، موفق‌الدین از کودکی با طبیبان بزرگ روزگار خود آشنایی داشت. ابن ابی اصیبعه گیاه شناسی را از ابن بیطار و طب را از یعقوب بن صقلاب، ابندخوار، ابوالمجد بن اباالحکم باهلی و رحبی آموخت.

    موفق‌الدین آموزش بالینی و تجربی پزشکی را در بیمارستان نوری دمشق آغاز کرد. بعدها در ضمن یادگیری بیشتر، به تدریس طب نیز پرداخت. در سال 621 ق و در اوج شکوه ایوبیان به قاهره سفر کرد و در بیمارستان ناصری آن شهر اسلامی ـ افریقایی، آموخته‌های پزشکی خود را با مطالعات و تجربیات بیشتر بالینی تکمیل کرد و به تدریس نیز ادامه داد.

    ابن ابی اصیبعه در سال 634 ق به مقام پزشک مخصوص آی ایبک عزالدین رسید و به قرارگاه وی در شهر صرخه شام سفر کرد. او در آنجا حدود 34 سال به طبابت و تألیف کتب علمی اشتغال داشت. این طبیب و تذکرهنویس بزرگ در سال 628 ق در صرخه درگذشت.

    از او چندین اثر ذکر شده است که نسخه‌های آنها در دست نیست، ازجمله اصابه المنجمین، التجارب و الفوائد، حکایات الاطباء فی علاجات الادواء و معالم الامم . نام این کتب در عیون الانباء فی طبقات الاطباء و دیگر کتب شرح حال طبیبان آمده است.

    اثر مشهور ابن ابی اصیبعه، که نسخه کامل آن باقی مانده است، عیون الانباء فی طبقات الاطباء است. ابن ابی اصیبعه کتاب مذکور را به نام امیر عزالدین ابوالحسن بن غزال سامری تألیف کرد. این اثر ارزشمند را مهمترین مأخذ آگاهی از تاریخ طب اسلامی تا روزگار خود نویسنده میدانند. او کتابش را بر پایه آثار تذکره نویسان پیش از خود، مثل تذکره ابن جلجل نگاشت. وی به کتاب ابن جلجل بسیار استناد کرده است. از عیون الانباء برمیآید که نویسنده بر طب یونانی و هندی روزگار خود مسلّط و در آن استاد بوده است.

    ابن ابی اصیبعه کتاب خود را با توجه به زمان و مکان زندگی صاحبان تراجم و در پانزده باب نوشته و در آن نخست از پیدایش طب و مراحل نخستین تکوین آن سخن گفته است. سپس، به شرح حال پزشکان یونانی، مترجمان کتب پزشکی از یونان به تازی، طبیبان عرب، پزشکان سریانی، طبیبان عراق و جزیره و دیار بکر و پزشکان ایرانی، هندی، مغربی، شامی و مصری پرداخته است. او در بخش نخست اثر خود اختراعات و اکتشافات طبی را مختص هیچ قوم و کشوری نمیداند و بر آن است که انتقال تحقیقات و پژوهشهای پزشکی ارثی است و مردمان در مواردی آنها را کاملتر کرده‌اند. ابن ابی اصیبعه در این کتاب شرححال حدود 400 طبیب نامدار را آورده است.

    بابهای عیون الانباء

    باب اول:کیفیت وجود صناعت طب و آغاز پیدایش آن.

    باب دوم:طبقات اطبا در انواع طب و بنیان گذاران آن. آغاز مطلب با ذکر اَسقَلِبیوس و آداب و حکم اَسقَلِبیوس است.

    باب سوم:طبقات طبیبان یونانی از نسل اسقلبیوس، ازجمله غورس، مینُس، برمانیوس و افلاطون.

    باب چهارم:پزشکان یونانی مانند بقراط و کسانی که در طب پیرو بقراط بودند همچون فیثاغورس، سقراط، افلاطون و ارسطو.

    باب پنجم:طبیبان همعصر جالینوس و بعد از او.

    باب ششم:طبیبان اسکندرانی و هم دوره‌های آنان.

    باب هفتم:طبیبان عرب و غیرعرب در صدر اسلام، مانند نضربن الحارث بن کلده ثقفی، و ابن آثال.

    باب هشتم:طبیبان سریانی دربار عباسیان، مانند جورجیس بن جبرائیل، خاندان بختیشوع، ماسرجویه، حنین بن اسحاق، اسحاق بن حنین، حبیش بن اعسم.

    باب نهم:طبیبانی که کتب یونانی را به عربی برگردانده‌اند؛ مانند حنین بن سحاق، قسط ابن لوقا، ماسرجیس، شهدی کرخی، حجاج بن مطر.

    باب دهم:طبیبان عراقی و پزشکان جزیره و دیار بکر، مانند یعقوب بن اسحاق کندی، ثابتبنسنان، ابوالحسن حرانی، عبدوس.

    باب یازدهم:طبیبان ایرانی مانند برزویه، ابن ربن طبری، محمدبن زکریای رازی، ابوسهل مسیحی، شیخ الرئیس ابن سینا.

    باب دوازدهم:پزشکان هندی مانند کنکه، صنجل و شاناق.

    باب سیزدهم:طبیبان مغربی و پزشکانی که در آن سرزمین اقامت گزیدند، مثل اسحاقبنعمران، اسحاق بن سلیمان، ابن جزار.

    باب چهاردهم:طبیبان مشهور مصری، مانند بلیطیان، ابراهیم بن عیسی، حسن بن زیرک.

    باب پانزدهم:پزشکان مشهور شامی، همچون ابونصر فارابی، عیسی رقی، یبرودی.

    در عیونالانباء نقلقولهایی از کتب جالینوس، حنینبناسحاق، اسحاقبنحنین، ابنجلجل، و خاندان بختیشوع آمده است. مآخذ این قولها در دست نیست و یگانه مرجع این سخنان عیونالانباء است.

    ابن ابی اصیبعه در اثر خود، اشعار عربی طبیبان نامدار را نیز ذکر میکند ازجمله سروده هایی از ابوبکربنزهر یا اشعار ابوالصلت امیه بنعبدالعزیز بن ابی الصلت.

    ابن ابی اصیبعه در کتابش بخشهای درمانی بیمارستانهای آن زمان را چنین برشمرده است: بخش بیماران عمومی، بخش بیماران تبدار، بخش بیماران روانی، تالار ویژه بیماران زکامی و اسهالی، بخش مخصوص عمل جراحی، تالار ویژه بیماریهای چشم، بخش مخصوص شکستهبندی و داروخانه.

    او در گردآوری شرححال پزشکان و حکما بسیار دقیق بوده است، چنانکه بنا بر تفحص، حارثبنکلده (متوفی 50 ق) را نخستین پزشک عرب میداند که تحصیلاتش را در مدرسه گندیشاپور تکمیل کرده است. وی بر آن است که سرجیوس رأسالعینی، نخستین طبیبی است که آثار یونانی را به سریانی برگردانده است. در ذکر بانیان بیتالحکمه از جورجیس دوم پسر بختیشوع دوم نام میبرد. همچنین از جراحی به نام ابوالحسنبنالفتاح نام میبرد که در زمان خودِ او در بغداد شهرت داشته است. ابن ابی اصیبعه تنها کسی است که از خاندان بنی حسنون یاد میکند. همچنین به مقاله یازدهم کتاب العشر مقالات از حنینبناسحاق اشاره میکند.

    از عیونالانباء ایرادهایی گرفته‌اند ازجمله آنکه در بین مطالب آن اشعاری آمده است که به موضوع ربطی ندارد. همچنین ابن ابی اصیبعه گاه جانب انصاف را مراعات نکرده؛ مثلا" در اثر خود از ابننفیس نامی نمیبرد. ابننفیس از خلاصهکنندگان قانون بوعلی و از شاگردان برجسته ابندخوار بوده است. ابن ابی اصیبعه بر آن است که بوعلی شفا را طی بیست روز و در شهر همدان تألیف کرده و، به استناد جوزجانی، تولد بوعلی را در 375 ق و مرگش را 428 ق دانسته است؛ ولی نظر عمومی بر این است که تاریخ تولد بوعلی 370 ق بوده است. ابن ابی اصیبعه رازی را صراف ذکر کرده به این اعتبار که رازی در کتابی آورده است: «مختصری از کتاب منصوری نوشته محمدبنزکریای رازی صراف». درباره جلسات درس او نیز آورده است که آن قدر شلوغ بود که جلونشینان، سخنان استاد را به ردیفهای دورتر میرساندند. ابن ابی اصیبعه درباره یادگیری بالینی طب نوشته است که نزد شیخ رضیالدین رجبی میرفته و در معاینه او دقیق بوده است. درباره بیماریهای بیماران از استاد سؤال میکرده و همراه استاد بر سر بالین بیماران میرفته است. ابن ابی اصیبعه به مطبهای خصوصی اشاره میکند، ازجمله خانه طبیبی به نام محمد معروف به حسن که همراه برادرانش طبابت میکرده است. همچنین گفته است که پزشکان برای طبابت باید مجوز میگرفتند و آزمونهایی میدادند. ابن ابی اصیبعه از میزان دستمزد پزشکان نیز سخن گفته است، ازجمله اینکه دستمزد چشمپزشکان نسبت به دیگر طبیبان کمتر بود، مثلا" جرجانی در دربار خوارزمشاهی، ماهانه هزار دینار دستمزد میگرفت. او سنانبنثابت را پایهگذار دامپزشکی اسلامی دانسته و گفته است که سنانبنثابت، پزشکان سیاری را برای درمان مردم و حیوانات به شهرها میفرستاده است. او همچنین، کتابی به نام کالبدشکافی را به یوحنابن ماسویه نسبت میدهد که حاصل تجارب کالبد شکافی بوزینه ها به دست یوحنا بوده است. کتاب مذکور اکنون در دست نیست.

    کتاب عیونالانباء دو تحریر متفاوت دارد: 1. تحریر مختصر که در سال 640 ق نگاشته شد؛ 2. تحریر مفصل که در سال 667 ق تدوین گشت. مؤلف در این نسخه از تاریخ الحکماء نوشته قفطی بهره بسیار برده است. ابن ابی اصیبعه در اثر خود از واژه‌های عامیانه تازی استفاده کرده است. مولر، محقق آلمانی، واژه‌های عامیانه این کتاب را بررسی کرده است.

    نخستین بار این کتاب در قاهره و در سال 1299 ق/1882 م با تصحیح مولر منتشر شد. چاپ کاملتر کتاب در سال 1955 در بیروت صورت گرفت. لکلرک، به زبان فرانسوی، و ووستنفلد، به آلمانی، دو کتاب معتبر طب اسلامی را در اروپا بر پایه کتاب عیونالانباء فی طبقات الاطباء نگاشته‌اند.

    خاورشناسان از اواخر قرن نوزدهم به کتاب مذکور توجه کرده‌اند. سانگونیتی در مجله آسیایی در سال 1856 م بخشی از این کتاب را ترجمه کرد. سیریل الگود نویسنده عیونالانباء را بزرگترین مؤلف تاریخ طب اسلامی میشمارد. احمدعیسی در معجم الاطباء اثر نامدار ابن ابی اصیبعه را الگوی خود قرار داد. او طبیبان مسلمان و عرب را از سال 650 ق تا دوره خود نام برده و شرحی بر زندگی و آثارشان نگاشته است.

    منابع

    1.                . ابن ابی اصیبعه، عیونالانباء فی طبقات الاطباء، شرح و تحقیق از نزار رضا، بیروت، منشورات دارالمکتبه الحیاه، 1965.

    2.                . الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران، ترجمه محسن جاوید، تهران، اقبال، 1352 ش.

    3.                . همو، تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه باهر فرقانی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، .2536

    4.                . براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا،، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383 ش.

    5.                . دانشنامه ایران، زیر نظر کاظم بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، 1384 ش.

    6.                . دانشنامه ایران و اسلام، زیر نظر احسان یارشاطر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج 2، .2535

    7.                . دایرهالمعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، انتشارات فرانکلین، ج 1، 1345 و ج ،2 1356 ش.

    8.                . دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج 1، 1373 ش.

    9.                . سرمدی، محمدتقی، پژوهشی در تاریخ پزشکی و درمان جهان، انتشارات سرمدی، ج 1، 1377ش.

    10.           . عیسی، احمد، معجم الاطباء، بیروت، دارالرائد العربی، 1982م/1402 ق.

    11.            . معین، محمد، فرهنگ فارسی، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ج 5، 1360 ش.  

     منبع:

    http://www.elib.hbi.ir/persian/ISLAMIC-CULTURE&CIVILIZATION/200-LECTURE/173.htm



    جواد صادقی نسب ::: سه شنبه 91/1/8::: ساعت 10:17 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    مبارزه با آبله
    در شماره سوم روزنامه وقایع اتفاقیه اطلاعیه‌ای چاپ شد که: «در ممالک محروسه ناخوشی آبله عمومی است که اطفال را عارض می‌شود که اکثری را هلاک می‌کند یا کور و معیوب می‌شوند. اشخاصی که در کودکی این آبله را در نیاورده‌اند، در بزرگی بیرون می‌آورند و به هلاکت می‌رسند، خصوص اهل دارالمرز (یعنی مرزنشینان)... اطبا چاره این ناخوشی را به این‌طور یافته‌اند که در طفولیت از گاو آبله بر می‌دارند و به طفل می‌کوبند و آن طفل چند دانه آبله بیرون می‌آورد و بی‌زحمت خوب می‌شود.» 
    دانش مربوط به آبله‌کوبی در زمان فتحعلی‌شاه و توسط دکتر کورمیک به ایران آمده و در مناطق مرزی غربی کشور که تحت حاکمیت محمدعلی‌میرزا دولتشاه اداره می‌شد اجرا هم شده بود. اما در عهد صدرات امیرکبیر کوشش شد این کار عمومی شود. در ادامه اطلاعیه ذکر شده در وقایع‌اتفاقیه آمده که: «اولیای دولتِ علیّه کسانی برای یاد گرفتن این فن شریف (آبله‌کوبی) گماشته‌اند که بعد از آموختن به جمیع ممالک محروسه مأمور نمایند که در هر ولایتی جمیع اطفال خود را مردم بیاورند و آبله‌شان را بکوبند و از تشویش هلاکت رعیت آسوده گردند». به این ترتیب، امیرکبیر آبله‌کوبی را در ایران عمومی و اجباری کرد و حتی برای کسانی که کودکانشان را برای واکسینه شدن معرفی نمی‌کردند، جریمه تعیین کرد. 
    مبارزه با وبا 
    بیماری وبا هر چندوقت یک‌بار (بیشتر از هند یا عربستان) به ایران می‌آمد و کشتار می‌کرد. مردم همه‌گیری این بیماری را بلای آسمانی می‌پنداشتند. اما در عهد صدارت امیرکبیر جزوه‌ای به نام «قواعد معالجه وبا» تهیه و میان کدخدایان و روحانیان شهر‌ها پخش شد که در آن شیوه پیشگیری وبا و نحوه رسیدگی به بیماران توضیح داده شده بود. علاوه بر این، مقررات قرنطینه (به نام «گراختین») در مرز‌ها به اجرا در آمد و مسافران چند روز در قرنطینه نگهداری می‌شدند و به آن‌ها و وسایلشان دود داده می‌شد تا جلوی ورود وبا به کشور گرفته شود. 
    تاسیس بیمارستان دولتی
    تأسیس مریض‌خانه دولتی یکی از کارهای سودمند آن زمان است. بنای آن در سال 1266 آغاز شد و در ربیع‌الاول 1268 افتتاح گردید. دواخانه مخصوص هم داشت. در تاریخ جدید آن نخستین بیمارستان ایران است. به قراری که نوشته‌اند، چهارصد بیمار را می‌توانستند در آنجا درمان کنند. میرزا محمدولی حکیم‌باشی رییس مریض‌خانه بود و دکتر کازرونی، حکیم‌باشی نظام مسوولیت مداوای بیماران را به عهده داشت.» 
    روزی که امیر گریست
    در سال 1264 قمری، نخستین برنامه‌ دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانان ایرانی را آبله‌کوبی می‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبی به امیرکبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیر‌ها و رمال‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود. هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می‌کرد که با این فرمان همه مردم آبله می‌کوبند. اما نفوذ سخن رمال‌ها و نادانی گروهی از مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبی سر باز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب‌انبار‌ها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند. روز بیست و هشتم ماه ربیع‌الاول به امیر اطلاع دادند که در همه شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سیصد و سی نفر آبله کوبیده‌اند. در‌‌ همان روز، پاره‌دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و گفت: «ما که برای نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم.» پیرمرد با اندوه فراوان گفت: «حضرت امیر! به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن‌زده می‌شود.» امیر فریاد کشید: «وای از جهل و نادانی! حالا گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی.» پیرمرد با التماس گفت: «باور کنید که هیچ ندارم.» امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و گفت: «حکم برنمی‌گردد؛ این پنج تومان را به صندوق دولت ب‌پرداز.» چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزندش از آبله مرده بود. امیر نتوانست تحمل کند؛ روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید. ملازمان گفتند که دو کودک شیرخوار پاره‌دوز و بقال‌ از بیماری آبله مرده‌اند. 
    میرزا آقاخان با شگفتی گفت: «عجب، من تصور می‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین ‌های‌های می‌گرید.» سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: «گریستن، آن هم به این‌گونه، برای دو بچه شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.» امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید، آنگاه اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: «تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.» میرزا آقاخان آهسته گفت: «ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند.» و امیرکبیر در پاسخ گفت: «و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، رمال‌ها بساطشان را جمع می‌کنند. همه ایرانی‌ها اولاد ما هستند و من از این می‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که فرزندانشان در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.»

    منبع:

    http://www.sinanews.ir/news/?id=5394



    جواد صادقی نسب ::: جمعه 90/11/21::: ساعت 7:36 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    نام دکتر سید حسین میرشمسی با نام واکسن و واکسن سازی ایران گره خورده است و به حق می توان سید حسین میرشمسی را پدر علم واکسن سازی ایران نامید و کسی نیست که نام واکسن و واکسن سازی در ایران را بشنود و نام پروفسور سید حسین میرشمسی را به خاطر نیاورد.
    پروفسور سیدحسین میرشمسی، فرزند مرحوم میرسیدمحمد در سال 1293در اصفهان و در خانواده ای مذهبی متولد شد.
    دکتر میرشمسی پس از دریافت مدرک دیپلم، تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از اخذ مدرک دکترا در سال 1320 به عنوان کارمند فنی در موسسه سرم و واکسن سازی رازی در حصارک مشغول به کار شد.
    دکتر سید حسین میرشمسی پس از آنکه 9 سال در موسسه رازی با عناوین کارمند فنی، کارورز و دستیار آزمایشگاه فعالیت کرد، در سال 1329 برای کسب تخصص عازم کشور فرانسه شد.
    دکتر حسین میرشمسی در سال تحصیلی 1950- 1951 در انستیتو پاستور پاریس پس از طی دوره میکرب‌شناسی و ایمنی شناسی، دیپلم این رشته را دریافت کرد. سپس، در همین سال در دانشکده دامپزشکی آلفرد وابسته به دانشگاه پاریس ثبت نام و پس از طی دوره و شرکت در امتحانات نهایی آن دانشکده، مدرک دیپلم دکترای دامپزشکی دانشگاه پاریس را اخذ نمود.
    دکتر سیدحسین میرشمسی به مدت 4 ماه در سه موسسه در آمریکا دوره هایی را در زمینه تهیه واکسن‌های میکربی و توکسوئیدها گذراند و پس از مراجعت به ایران به عنوان رئیس بخش به تولید واکسن‌های باکتریایی (توکسوئیدها) و سرمهای درمانی به خدمت در موسسه رازی ادامه داد تا آنکه در سال 1334 به سمت معاون فنی موسسه و مسئول واحد تولید مواد زیستی مصرف پزشکی موسسه رازی منصوب شد.
    دکتر میرشمسی در سال 1339 ، پس از‌ آنکه تولید واکسن‌های ضد دیفتری، کزاز و سیاه سرفه به مرز تولید انبوه رسید ، با توجه به علاقه ای که به پژوهش در زمینه ویروس‌ها داشت، برای استفاده از بورسیه عازم آمریکا شد. در طی یک سال اول با استفاده از بورس موسسه بهداشت آمریکا و در چهار ماه بعد با استفاده از بورس سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (F.A.O) به فراگیری علوم جدید در زمینه ویروس شناسی پرداخت.
    دکتر سید حسین میرشمسی از اولین روزهای سال 1960 تا سال 1961 واحد ویروس‌شناسی ‌موسسه بهداشت ایالت نیویورک به فراگیری ویروس‌شناسی ادامه داد و پس از آن، به مدت 4 ماه در شورای پژوهش پزشکی لندن در یک برنامه پژوهشی ویروس‌شناسی شرکت کرد.
    دکتر میرشمسی پس از بازگشت به ایران ، فعالیت‌های وسیعی را در زمینه پژوهشهای ویروس شناسی انجام داد و در اوایل تیرماه به منظور ادامه تحقیقات خود و همچنین تهیه مقدمات تولید واکسن ضد سرخک، با استفاده از بورس پژوهشی از طرف سازمان جهانی بهداشت دوره ای 9 ماهه را در دانشکده پزشکی دانشگاه بایلور در شهر هوستون آمریکا گذراند و سپس 3 ماه دیگر در دانشگاه توکیو و موسسه واکسن سازی شیبا کارآموزی کرد.

    دکتر میرشمسی بعد از گذراندن دوره های آموزشی مختلف در حوزه های مرتبط با واکسن سازی و بازگشت به ایران از اواسط سال 1348 به تولید واکسن ضد سرخک در موسسه رازی پرداخت و از سال 1352 پژوهش در زمینه تولید واکسن ضد فلج اطفال را نیز آغاز کرد، بطوریکه تولید انبوه این واکسن نیز به فهرست واکسن‌های تهیه شده در این موسسه افزوده شد. دکتر میرشمسی در سالهای 1365 و 1366 موفق به تولید دو واکسن جدید ضد اوریون و ضد سرخجه نیز در این موسسه شد.
    مرحوم دکتر سیدحسین میرشمسی در طول دوره کاری خود بارها به عنوان نماینده و مشاور سازمان جهانی بهداشت مسئولیت مشاوره و یا راه اندازی مراکز تولید واکسن در کشورهای مختلف را بر عهده داشت که در این میان می توان به این موارد اشاره کرد:
    دکتر میرشمسی در سال 1962 به نمایندگی از طرف سازمان جهانی بهداشت، مرکز تولید واکسن کشور اردن را تاسیس کرد. همچنین از سال 1980 در انستیتو پاستور کشور تونس به عنوان مشاور و کارشناس سازمان بهداشت جهانی همکاری داشت و از سال 1970 نیز به عنوان نماینده سازمان جهانی بهداشت در منطقه خاورمیانه و خاور نزدیک در کمیته استانداردهای بیولوژیک وابسته به این سازمان فعالیت کرد، دکتر میرشمسی همچنین به عضویت آکادمی علوم نیویورک و مجمع بین‌المللی زیست‌شاسان درآمد و در سال 1984 از طرف یونیسف برای بررسی مشکلات موسسه واکسن سازی کشور کره ‌شمالی واقع در پیونگ یانگ، ماموریت یافت. دکتر میرشمسی هفت سال به عنوان استاد مدعو در دانشکده پزشکی، دامپزشکی و کشاورزی دانشگاه تهران به امر آموزش ویروس‌ شناسی نیز اشتغال داشت.
    و اما تالیفات دکتر میرحسین شمسی:
    دکتر سید حسین میرشمسی پدر علم واکسن ایران از سه عنوان کتابی که به رشته تحریر در آورده است ، کتاب "ویروس شناسی عمومی"، در سال 1348 و "اصول ایمنی‌شناسی"، در سال 1352 به عنوان بهترین تالیف سال معرفی شد. همچنین کتابی نیز با عنوان "پیشگیری و درمان با واکسن و سرم" تالیف کرد که مورد استقبال قشر دانشجویان قرار گرفت و به چاپ سوم هم رسید.
    و افتخارات دکتر سید حسین میرشمسی :
    دکتر میرشمسی در سال1374 پس از 54 سال خدمت صادقانه در زمینه‌های علمی- پژوهشی، از سوی رئیس جمهور وقت به ایشان ،لوح تقدیر و نشان درجه اول پژوهشی اعطا شد.
    دکتر میرشمسی همچنین به دفعات در جشنواره خوارزمی شرکت و جوایزی اخذ کرد: در سال 1370 به عنوان همکار طرح پژوهشی "تهیه واکسن جدید ضد اوریون با ویروس تعدیل حدت یافته محلی"، برنده جایزه دوم پژوهش. به عنوان مجری طرح پژوهشی "ایمن سازی بر ضد دو عفونت دیفتری و کزاز با توکسوئیدهای مایع ضد این دو عفونت از راه خورانیدن واکسن در سال 1373 "، برنده جایزه اول پژوهش. در سال 1374 به عنوان همکار طرح پژوهشی "تهیه آنتی ژن سرخجه جهت آزمایشگاههای تشخیص طبی"، برنده جایزه دوم پژوهش .
    و سرانجام دکتر سیدحسین میرشمسی در 23 آذر ماه 1387 و در دهه نود زندگی خود بعد از سالها تلاش و فعالیت علمی چشم از جهان فروبست و از این دیار فانی راهی دیار باقی شد و جامعه علمی کشور را در غم و ماتم فرو برد. 

    یادش گرامی و روانش شاد باد.

    منبع:

    http://www.iranseda.ir/fullAudiobook/?g=838722

     



    جواد صادقی نسب ::: شنبه 90/10/10::: ساعت 9:43 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    اولین پزشک، اولین هیپنوتیزور علمی، هم دوره‌ی فروید در بخش شارکو، اولین دکترای پزشکی ایرانی که با هیپنوتیزم و هیپنوتیزم‌درمانی آشنا شد، نویسنده‌ی حدود 60 کتاب به زبان فارسی در زمینه‌های هیپنوتیزم و علم‌الروح، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، اولین ایجاد کننده‌ی «جلسات معرفة‌الروحی تجربی» در تهران، استاد مدرسه‌ی طب دارالفنون، یکی از مشوقان مظفرالدین شاه در امضای فرمان مشروطیت، کسی که برای امضای فرمان مشروطیت قلم به دست شاه قاجار داد و ...
    آشنایی با دکتر خلیل خان ثقفی معروف به اعلم‌الدوله
    دکتر خلیل خان ثقفی فرزند عبدالباقی حکیم‌باشی ملقب به اعتضادالاطباء بود. میرزا عبدالباقی از اطبای معروف ناصرالدین شاه و احتمالاً آخرین نسل حکیم‌باشی‌های دربار قاجار بود که از آنجا که تحصیلات پزشکی را نگذرانده بود، مانند پسرش از عنوان دکتر استفاده نمی‌کرد.
    خلیل‌خان ثقفی فرزند عبدالباقی حکیم‌باشی تحصیلات پزشکی را در دارالفنون تهران به پایان رسانید، ولی به علت هوش فراوان و علاقه به کسب دانش بیشتر برای ادامه‌ی پزشکی به فرانسه رفت ولی خیلی زود متوجه و قانع شد که پس از تکمیل زبان فرانسه، باید تحصیلات پزشکی را دوباره از سال اول دانشکده‌ی پزشکی پاریس شروع کند.
    در آن زمان وضع مالی فرزند یک حکیمباشی دربار ناصر‌الدین‌شاه آنقدر خوب بود که نیازی به کار جانبی نداشته باشد. از آنجا که او قصد داشت با کسب بیشترین میزان دانش و تجربه، حرفه‌ی پزشکی پدر را دنبال و نه به عنوان حکیم‌باشی ، بلکه دکتر برگشته از فرنگ به کار پزشکی در ایران ادامه دهد، با مطالعه‌ی دروس پزشکی آنچنان درخششی پیدا کرد که توانست پس از پایان دوره‌ی پزشکی، در عالی‌ترین رشته‌ی تخصصی اعصاب و روان‌ در کنار بزرگانی مانند دکتر زیگموند فروید، ژانه، شارل فره و ژیل دولاتورت در بخش ‌بیماریهای اعصاب، روان پزشکی و آموزش روان‌شناسی - که هنوز رشته‌های روانپزشکی، بیماریهای اعصاب یا نورولژی و روان‌شناسی از هم جدا نشده بودند- در دپارتمان پروفسور شارکو مشغول به تحصیل و تحقیق شود.
    اطلاعات پراکنده درباره‌ی دکتر اعلم الدوله ثقفی
    در حدود 15سال پیش فردی از خوانندگان ترجمه‌های من به تدریج در حدود 40 جلد از کتاب‌های تألیف دکتر اعلم الدوله ثقفی به زبان فارسی را برای مطالعه به من داد و من با سرعت آنها را مطالعه کردم. این کتابها که در زمینه‌های متعدد و متنوع هیپنوتیزم «مانیاتیزم»به روایت کتابهای قرن پیش نوشته شده بود، نه تنها موجبات آشنایی گروهی از ایرانیان را با این مسائل فراهم ساخت، بلکه زمینه‌ساز تأسیس کلاسهایی هم در این زمینه‌ها شد.
    من از طریق لغت‌نامه‌ی دهخدا با این «بزرگ به ناحق فراموش‌شده» آشنا شدم و بعد در کتابخانه‌ی ملی در دوره‌ی مجله یادگار، سال پنجم در صفحات 45 تا 49 در شرح احوال و آثار بزرگان معاصر علامه‌ی قزوینی مطالبی را درباره‌ی او مطالعه کردم و با چند نفر که با سرگذشت دکتر اعلم‌الدوله آشنایی داشتند صحبت کردم که در اینجا نکاتی از خوانده‌ها و شنیده‌های خود را بیان می‌کنم، ولی هرگز اصالت آنها را به عنوان «یک مطلب تاریخی» نمی‌توانم تأیید کنم.
    در دوره‌ی تخصصی در بیمارستان سالپه تریر، دکتر اعلم‌الدوله هم دوره‌ی بزرگانی مانند فروید بود. پس از مرگ شارکو، ریاست بخش و بیمارستان به او پیشنهاد شد، ولی او نپذیرفت و در سمت ریاست در بهداری شهرداری پاریس که خود مقامی بسیار مهم بود به کار پرداخت...
    در پاریس به تحقیقات و تجربیات در جلسات به اصطلاح روحی علاقه‌مند شد و حتی قبل از برگشتن به ایران، مدتی هم در سوئیس به تحقیق و تمرین در مباحث روحی پرداخت...
    پس از برگشت به ایران، به عنوان «معلم طب دارالفنون» مشغول به کار شد و مدتی هم پزشک مخصوص مظفرالدین شاه قاجار بود. در نهضت مشروطه‌خواهی بر روی شاه قاجار تأثیر مثبت داشت و در عکسی که مظفرالدین شاه را در حال امضاءکردن فرمان مشروطیت نشان می‌دهد، فردی که قلم به دست او داده، دکتر اعلم‌الدوله ثقفی است.
    در نوشته‌ی مجله‌ی ادبی یادگار آمده: «...وی مردی بود فاضل و اهل تتبع و نویسنده با انشائی بسیار روان و سلیس و شیرین و جذاب و چند تألیف نفیس در مواضیع متنوعه از خود به یادگار گذاشته است که بسیاری از آنها به طبع رسیده است، از جمله‌ی آنها کتاب (هزار و یک حکایت) است که دو بار به چاپ رسیده... و دیگر (هفتاد و یک مقاله معرفة‌الروح) است. در ده بیست سال آخر عمر - از قرار مذکور پس از مرگ یکی از پسرهای رشید و جوانش که بسیار طرف علاقه‌ی او بوده - جداً معتقد به اسپری‌تیسم یا ارتباط با ارواح یا به اصطلاح معتقدین به این طریقه (معرفة‌الطریق) شده بود و عده‌ی بسیار زیادی از حکایاتی که آن مرحوم در کتب مختلف خود جمع کرده است، راجع به این موضوع است.
    «در طهران نیز مدتی انجمنی از معتقدین و عاملین به این طریقه موسوم به (انجمن معرفة‌‌الروح تجربتی ایران) تشکیل یافته بود که آن مرحوم رئیس آن انجمن یا عضو مهم آن بوده است.»
    در آثار دکتر اعلم‌الملک ثقفی از جلسات ارتباط با ارواح از جمله گزارش ارتباطی با روح حافظ هم مطالبی آمده است!
    دکتر خلیل خان ثقفی در خانواده‌ی علم و فرهنگ متولد و پرورش یافته بود، از جمله پدرش حاجی میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء که مدتی حکیم‌باشی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود، بر چند کتاب معتبر پزشکی از جمله کلیات کتاب قانون ابوعلی سینا حاشیه و مقدمه نوشته است. براساس شجره‌نامه‌ای که در این خانواده موجود بوده و هست، نسب آنها به مختار بن عبید ثقفی می‌رسد که او بسیاری از قاتلان حضرت امام حسین را به هلاکت رسانیده است.
    برادر او - عبدالحمید خان ثقفی ملقب به متین‌السلطنه - مجله‌ی عصر جدید را در قالب فعالیتهای اجتماعی و سیاسی منتشر می‌کرد که به علتی که برای ما معلوم نیست، به قتل رسید.
    از دکتر اعلم‌الدوله ثقفی کتاب «خردنامه‌ی جاویدان» که با خط زیبای نستعلیق و با چاپ سنگی در تهران به چاپ رسیده‌ است، در دست است. «مقالات گوناگون» آخرین تألیف اوست که در آن در غالب مقالات، بسیاری از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی را گزارش کرده است.
    با توجه به ابعاد متفاوت شخصیتی این پزشک بزرگوار، کسب اطلاعات موثقی از خانواده‌ی او و بررسی بیشتری در زمینه‌ی کتابهای او لازم و مفید است. همتی و فرصتی می‌خواهد که لااقل در کتابخانه‌ی ملی ایران واقع در بلوار شهید حقانی فردی در جستجو و مطالعه‌ی دکتر اعلم‌الدوله ثقفی برآید. روحش شاد و یادش گرامی باد که بر اساس چندین کتاب که من از ایشان خوانده‌ام، معتقدم او اولین پزشکی است که درایران با هیپنوتیزم و مانیاتیزم به عنوان علم جهانی، آشنایی داشت و در حد برجسته‌ترین دانشمندان و نویسندگان جهانی در این زمینه‌‌ها کتاب نوشت و انجمن علمی تشکیل داد
    منبع:
    http://www.pezeshkyemrooz.ir/?DomainName=pezeshkyemrooz.ir&Language=Farsi&PageType=Blog&BlogID=3576


    جواد صادقی نسب ::: جمعه 90/3/20::: ساعت 2:44 عصر
    نظرات دیگران: نظر

       1   2   3   4   5   >>   >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 41
    بازدید دیروز: 26
    کل بازدید :371434

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    Image and video hosting by TinyPic
    >>لوگوی وبلاگ من<<
    جواد صادقی نسب - تاریخ علوم پزشکی ایران و جهان اسلام

    >>لینک دوستان<<


    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<